کشف چهار کتیبه بابلی در تازهترین کاوشهای تخت جمشید بار دیگر بر میراثی که عناصر جهانی را در هنر تجسم میکرده صحه میگذارد.
گروه کاوش محوطه تل آجری تخت جمشید بهتازگی خبر از کشف چهار کتیبه متعلق به دوره هخامنشیان و به زبان بابلی خبر داده است؛ کشفی که بار دیگر بر آمیزش هنری تمدنهای باستانی بهویژه در منطقه بینالنهرین صحه میگذارد.
طبق اعلام روابط عمومی سازمان میراث فرهنگی، پنجمین فصل از کاوشهای باستانشناسی و برنامه مطالعات تل آجری در حریم شهر پارسه، با حضور هیات مشترکی از باستان شناسان ایرانی و ایتالیایی در منطقه تاریخی تل آجری واقع در شمال غربی تخت گاه تخت جمشید، آغاز شده و در این فصل کاوش، نقشه و ساختار بنای تل آجری بر اساس بخشهای مشخصشده و همچنین نتایج بهدستآمده از بررسی ژئوفیزیک، ژئو مغناطیسی و الکتریسیته بازسازی شد که بر اساس اطلاعات مقدماتی بهدستآمده، پلان یک ساختمان چهارگوش کشف شد.
در حال حاضر ۱۲ بنای باستانی دوره هخامنشیان در حریم تخت جمشید شناسایی شده که به دلیل وجود شباهت زیاد بین آجرهای لعابدار کشفشده دروازهها با نقوش اسطورههای بینالنهرین، به نظر میرسد شهر پارسه در دوره کوروش هخامنشی نیز وجود داشته است.
بناهایی که در این محوطه کشف شده به احتمال زیاد پیش از بنای تختگاه تخت جمشید ساخته شده و در واقع کشفیات اخیر، خلاء های تاریخی شهر پارسه بهویژه در دوره حکومت کوروش و کمبوجیه و پیش از به قدرت رسیدن داریوش هخامنشی در سال ۵۲۱ پیش از میلاد را پر میکند. آجرهای لعابدار و منقوش مکشوفه در این محل جزو مهمترین و بیسابقهترین نقوش در ایران شمرده میشوند. این نقوش بیشتر گاوهای بالداری هستند که در نقوش برجسته شوش و تخت جمشید دیده میشوند اما نقش حیوانات ترکیبی نیز در این محوطه کشف شده که تاکنون در هیچ منطقهای دیده نشده است.
اما مهمترین کشفیات این محل کاوش کتیبههایی است که به زبان بابلی کلمه دروازه بر روی آنها حک شده؛ امری که نشانگر آن است که تل آجری دروازه ورودی شهر پارسه بوده و به کاخ بزرگ و پردیسهای اطراف آن معطوف میشده است.
پروفسور "پیرو فرانچسکو کالیری" سرپرست تیم ایتالیایی کاوش این محل معتقد است؛ تل آجری در واقع دروازه شهر هخامنشی پارسه بوده که در زمان کورش اما با فکر و معماری و فرهنگ بابلیها ساخته شده است. این دروازه تزئینات مختلفی داشته و بسیار زیبا طراحی و ساخته شده است که هماکنون بسیاری از نقوش و آجرهای لعابدار و کتیبههای مکتوب در این محل به موزه تخت جمشید منتقل شده است تا مورد بررسی بیشتر و مرمت و حفاظت قرار گیرد.
سال گذشته با کشف بخشهایی از پی دروازه، آجرهای لعابدار و منقوشی از این محوطه تاریخی به دست آمد که به گنجینه موزه تخت جمشید منتقل شد. در حال حاضر تعداد بناهای کشف شده در شهر پارسه تخت جمشید تاکنون به عدد ۲۰ رسیده است. در فصلهای گذشته، عملیات باستانشناسی در منطقه تل آجری، چندین اثر و بناهای تاریخی، دارای آجرهای لعابدار با تصاویری از اسطورههای ایران که قابل مقایسه با بینالنهرین و شوش است، کشف شد. محوطه تاریخی تل آجری در نزدیکی تخت جمشید قرار دارد و یکی از بناهای متعلق به دوران هخامنشیان است که به ثبت ملی رسیده و به لحاظ ارزشهای تاریخی و هویت محتوایی، میراثی ارزشمند است.
مصداقهایی از آمیزش هنری تمدنهای باستان در تخت جمشید
پارسیان با بهرهگیری از سنتهای معماری کاخهای ستوندار رایج در مناطق مرتفع مشرف بر بینالنهرین و هنر دستی ایونیها (INONIENS)، در تزیینات کاخ از سنتهای هنری کهن مردمانی استفاده کردهاند که در پی کشورگشاییهای کوروش و داریوش به امپراطوری نو پای پارس پیوسته بودند. ویژگی بارز این سنتهای هنری، پیچیدگی هنری بود که خود ریشه در آمیزش هنری آن داشت. از دیگر سو امپراطوریهای مغلوب آشور و بابل تا زمان سقوط خود به دست سپاهیان پارس، میراثی را حفظ کرده بودند که به گذشتههای دور در عصر سومریان یعنی میراثی که عناصر جهانی را در هنر خویش تجسم میکرد.
از سوی دیگر مردم مناطق لوان LEVANT در ساحل شرقی مدیترانه، آرامیها و بالاخص فنیقیها شماری از مضامین تصویرگری را که از بینالنهرین، مصر و مناطق حاشیه دریای اژه به عاریه گرفته بودند، حفظ کرده بودند. لیکن با سقوط سازمان پادشاهی و سیستم اجرایی و اداری وسیع آن، مفاهیم اسطورهای اولیه به فراموشی سپرده شد. لذا پارسیان که بهتازگی یکجانشین شده بودند و به مقام سروری ملتهای آن دوره رسیده بودند، هنری را پذیرفتند که از مکاتب مختلف و گاه متعارض هنری شکل یافته بود. عاریههای هنری از هنر یونان، هنر درباری پارسیان را که در خدمت شکوه پادشاه و مردم سرزمینهای وی بود، غنا بخشید.
رشد و پیشرفت هنر تزیینی در عصر سلطنت کوروش و داریوش هرچند نخستین شکل اولیه هنر تزیینی کاخهای هخامنشی در پاسارگاد دیده میشود اما امروز، میدانیم که این هنر در دو مرحله گسترش یافته است. بر روی قطعات بجای مانده از تزیینات حجاری کاخ کوروش کبیر در پاسارگاد با همان تالار بار عام، مجموعهای نقش برجسته را میبینم که نگهبان خدایان آشور و بابل بودند ولی فارغ از مفاهیم نمادین اولیه خود این کاخ آفریده شدهاند.
نگهبان خدای خورشید به شکل انسان ـ گاو و نگهبان خدای تباهی به شکل فرشته ـ ماهی در مقابل در کاخ ورودی و بر روی یکی از درگاههای جانبی تالار که به شکل سنگی یکپارچه هنوز پا برجا است، نقش انسانی را میبینم که وجود کتیبهای به سه زبان (که امروزه تقریباً از بین رفته است) گواه آن دارد که نقش فوق، تصویری از کوروش کبیر است. بهواقع تاج سه شاخ که به نظر میرسد از هنر تصویرگری مقدس مصریان به عاریه گرفته شده است ـ در آن هنگام مصر هنوز توسط پارسیان فتح نشده بود و منطقه لوان در حد فاصل ایران و مصر نقش واسطهای در این انتقال هنری ایفا کرده بود ـ و نیز بالهای آن بهگونهای است که نقش فرشته حامی شبیه نقش نگهبان کیهانی فراموششده معابد آشور و بابل را در ذهن متبادر میسازد.
لباس عیلامی که نمونه مشابه آن بر روی نقش برجستههای آشور بانیپال شناسایی شده و از نظر زمانی در حدود یک قرن تقدم زمانی به آن دارد، سنت پادشاهی بومی آن منطقه را یادآوری میکند که پارسیان مهاجر و نو وارد به این منطقه سعی داشتند که خود را با این سنت مرتبط سازند. دروازههای اصلی نیز با نقش حیوانات عظیمالجثهای تزیین یافته بودند که امروزه تقریباً از بین رفتهاند. این نقش برجستهها از تزیینات کاخهای آشوری که در آن زمان امکان دیدن آنها وجود داشته است، الهام گرفته شدهاند. با این حال این داریوش بود که در فاصله سالهای ۵۲۱ تا ۴۸۶ قبل از میلاد به هنر درباری هخامنشی شکلی ثابت بخشید و از آن حمایت کرد بهگونهای که جانشینان وی نیز قواعد این هنر را پذیرفتند و آن را دنبال کردند.
تذکر : استفاده از مطالب وب سایت ستاوین ( شبکه هنر و معماری ستاوین ) فقط با ذکر منبع و لینک بلامانع است . کلیه حقوق، محتوا و طراحی سایت متعلق به وب سایت ستاوین میباشد. در غیر این صورت مراتب از طریق مراجع قانونی پیگیری خواهد شد .
دوستان و همراهان عزیز ستاوین ( شبکه هنر و معماری ستاوین ) ، با نظرات و پیشنهادات سازنده خود ما را در ارائه هر چه بهتر مطالب و اهداف مان، که همانا ارتقا جایگاه و فرهنگ معماری می باشد ، یاری کنید . منتظر دیدگاه های شما عزیزان هستیم . . .
منبع: سرویس معماری هنرآنلاین
گردآوری شده توسط تحریریه ستاوین