در این پست با ستاوین همراه باشید تا نگاهی به مکانی با کارکرد مذهبی و اجتماعی در حوزه فرهنگ اسلامی داشته باشیم . مسجد امام رضا (ع) ، بنایی فرهنگی , مذهبی با نگاهی متفاوت به معماری و بدنه شهری ، که در تقاطع خیابان انقلاب اسلامی با خیابان شهید نامجوی تهران واقع شده است .
همه دینهای بزرگ مکانهای مناسبی برای برگزاری مراسم نیایش خود برپا کرده اند و بیشتر آنها ساختمانهای مخصوصی برای این منظور دارند مانند کلیساهای مسیحیان، کنیسه های یهودیان، و معابد بوداییان. مسلمانان، نیز بنای مخصوص خود، یعنی مسجد، رابوجود آورده اند. برخلاف کلیس ا ها، مسجد فقط مکان تجمع برای برگزاری نیایش نیست بلکه کارکرد های دیگری نیز دارد. مسجد محلی برای بسیاری از گرد همایهای مذهبی واجتماعی است، مکانی برای تعلیم، تفکر و مطالعه فردی، و حتی محلی است برای استراحت کسانی که به سرپناهی در بعد از ظهر گرم نیاز دارند یا مکان مناسبی برای شب ندارند.
مسجد، با این کارکرد ها، نسبتبه سایر مکانهای نیایش در تمدنهای دیگر، بیشتر به زندگی روزمره جامعه اسلامی مربوط می شود. همچنین، مسجد مهمترین بنای حوزه فرهنگ اسلامی است زیرا، در طول چهارده قرن، همه نبوغ و استعداد معنوی، فنی، هنری، و مهارتهای صنعتی در ساختن بنای مسجد تمرکز یافته است. این موضوع بر همه جهان اسلام- هر شهر وروستا-حکمفرماست.
در معماری مسجد امام رضا (ع)، علیرغم تفاوت بنیادی فرم آن با معماری متعارف مساجد کشور، از برخی عناصر معماری ایرانی، همچون گودال باغچه، گرهچینی و آب و نیز از برخی نمادها، مثل عدد 8 (اشاره به امام رضا (ع)، امام هشتم شیعیان) در قطعهبندی بنا، استفاده شده است. به عقیده بسیاری , در حوزه هنر ، همه هنرمندان قائل به این امر هستند که پشت هر اثر هنری، یک پیام مستتر است که به واسطه ی آن اثر به طریقه غیرمستقیم به مخاطب خویش القاء می گردد. و در میان هنرها ، معماری به دلیل وسعت و گستردگی آن و القائ سبک و شیوه زندگی، به جای یک پیام، گستردگی یک فلسفه را درخود نهان دارد. پس هر اثر معماری گویای یک فلسفه است , این امر خود زمینه بسیاری از انتقادات مبنی بر تقلید و الهام از سبک غربی در طراحی این بنا توسط طراح گردیده است که در ادامه با توجه به صحبت های طراح به بررسی موضوع می پردازیم .
در گزارشی که توسط نهاد تبیان با معمار پروژه تهیه شده است , چنین آمده است : نمیشود کسی از کنار خیابان نامجو (گرگان) عبور کند و ساختمان نبش این خیابان توجهش را جلب نکند. ساختمانی با نمای سنگ و شیشه که هرچند به نام مسجد امام رضا (ع) شهرت دارد اما نمای آن، معماری مسجد را به ذهن مخاطب متبادر نمیکند و تابلوی معرف بنا هم آن را مجتمع فرهنگی- مذهبی نامیده است. مجتمعی که در مهرماه سال 90 افتتاح شد و مردم درباره آن احساس متفاوتی دارند. بعضیها دوستش دارند و به عنوان مسجد، آن را پذیرفتهاند و عدهای دیگر معتقدند معماری بنا بیشتر به درد یک موزه یا گالری میخورد تا فضایی مذهبی. اما سعیدرضا بریری، معمار این بنا معتقد است اجرای چنین طرحهایی در سطح شهر مفید است و اتفاقا خودش طرح اولیه چنین مجتمعهایی را مطرح کرده است.
طراح پروژه , در ارتباط با طرح خود چنین عنوان می کند : من پروژهای تعریف و برنامهریزی کرده بودم به نام سرای معرفت. فلسفه آن هم این بود که ما یک نسل مسجدی داشتیم و با فضای مسجد در ارتباط بودند و نسل بعدی ارتباط بیشتری با فرهنگسراها داشتند و میخواستم این مکان، جایی باشد که این دو نسل منقطع را به هم نزدیک کند چه به لحاظ کاربری و چه از نظر طراحی. بر اساس همین طرح، شرکت توسعه فضاهای فرهنگی، مسابقهای معماری برگزار کرد و اتفاقا توانستیم در این مسابقه رتبه بیاوریم و این طور بود که استارت مجتمع فرهنگی- مذهبی امام رضا زده شد. مکانی که در آن هم شبستان مسجد تعریف شده باشد، هم کتابخانه، مرکز آیتی و کافی شاپ و سالن آمفی تئاتر و سایر کاربریهایی که در گذشته با مسجد کنار هم قرار نگرفته بودند. با هدف اینکه بتواند نسل نو را با این فضا آشنا کند و تعامل و گفتگوی بینابینی اتفاق بیفتد. با ستاوین ( شبکه معماری ایران ) همراه باشید ...
در واقع کانسپت اصلی این پروژه براساس همین کلمه وحدت بود و آنچه به این مکان شکل داد همان وحدت بین دو نسل و طیف متفاوت است که من به صورت نمادین این وحدت را به شکل انگشتهای در هم گره خورده در نظر گرفتم و همین طرح هم شکل گنبد شبستان شد. با توجه به همان کانسپت وحدت، فضاها را در کنار هم طراحی کردیم. مثلا گالری دقیقا زیر شبستان مسجد قرار دارد. کنار گودال باغچه، کاربریها طوری تعریف شده که ارتباط شناور بین کاربریها برقرار باشد.
طراح پروژه در ارتباط با کیفیت های فضایی و المان هایی که معرف این مجموعه باشد , چنین عنوان می کند : همان طور که گفتم 8 پره، یا 8 انگشت درهم گره خورده به نشانه وحدت داریم که سقف بنا را شکل داده، در مورد این شکل بحثهایی مطرح بود. مثل اینکه پوشش بیروناش چه باشد. در این مورد برخورد جدیدی صورت گرفت و 8 تا از اسامی الهی را روی پوسته تکرار کردیم. یکی دیگر از بحثهای کانسپتی من این بود که همیشه گنبد جایی است غیر قابل دسترس و امکان نزدیکی به آن نیست و در فضای داخلی هم این اِشِل کشیده که در معماری مذاهب مختلف هم وجود دارد، به نوعی غیرقابل دسترس بودن و حقیر بودن نوع انسان در مقابل آن اتفاق آسمانی را نشان میدهد. بحث نویی که من داشتم، این بود که نسل حاضر دیالوگ دیگری میخواهد. بنابراین این امکان را فراهم کردم که پوسته مسجد روی زمین بنشیند و ارتباط نزدیکی با آدمها برقرار کند.
پوسته، داخل گودال باغچه مینشیند و شما میتوانید روی آن دست بکشید. خودم اولین تجربه لمس گنبد را در گنبد سلطانیه داشتم و این امکان را پیدا کردم که بالا بروم و روی گنبد دست بکشم. اتفاقی که شاید هیچ وقت برای من نیفتاده بود و این برایم بسیار لذتبخش بود. علاوه بر این در کنار خیابان انقلاب حیاطی ایجاد کردیم که این حیاط نوعی عقب نشینی است. میخواستیم این حیاط، فضای تعامل اولیه باشد و بعد پخش شدن آدمها در مجتمع. به دلیل ترافیک و آلودگی صوتی به این نتیجه رسیدم که گودال باغچه هم منطبق با الگوی ما است و هم ایجاد آرامش میکند. گالری و آمفی تئاتر، کتابخانه و کافی-شاپ هم دقیقا در ارتباط با گودال باغچه هستند. علاوه بر این در فضاهای داخلی هم سعی کردم با همین ایده مدرن پیش بروم تا هم کتیبههایمان را روی پوسته گنبد داشته باشیم و هم اینها فرم مدرنتر با ایدههای سبکتر و شفافتر داشته باشند. تزئینات سنگینی که در مساجد میبینیم تبدیل شد به یک گچبری و کار سبک و مدرنی که روی سقفها شده است.
ایده کوچه های باریک لحاظ شده در پروژه :
سایتی که در آن این مجتمع ساخته شد، پیشتر مکان سینمایی بوده که تخریب شده و وقتی سایت را تحویل گرفتیم به عنوان پارکینگ شهرداری از آن استفاده میشد، کنارش هم ساختمان ناحیه بود و همجواریهایی را صرفا از غرب داشتیم. از جنوب به انقلاب، از شرق به خیابان نامجو و از شمال به کوچه کیهان وصل بودیم و عملا این زمین طوری بود که با توجه به اینکه بخشی از آن به فضای سبز تعلق داشت، یک امکان حرکتی در آن وجود داشت و بخشی از فضای شهری بود و این را مد نظر قرار دادم که این ارتباط قطع نشود. ضمن اینکه معتقدم یک پروژه معماری زمانی زنده است که در آن زندگی و حرکت وجود داشته باشد. به همین دلیل مجموعه، بسته نیست که تنها در ورودی و خروجی داشته باشد. ما دو کوچه داخل مجموعه داریم که شمال به جنوب مجموعه را به هم متصل میکند و شکل آن تداعیکننده کوچههای آشتیکنان است که کوچهای باریک است با دیوارهای بلند و آجری. صرفا کسی که به مجموعه میآید، لازم نیست وارد آن شود و ممکن است فقط از این کوچهها عبور داشته باشد. با ستاوین ( شبکه معماری ایران ) همراه باشید ...
در بخشی از مصاحبه تبیان با طراح پروژه در زمینه رضاتمندی طراح بعد گذشت چند سال از پروژه چنین آمده است : هیچ کسی نیست که بگوید پروژه من کامل بوده. اما بخشی از یک پروژه مسئله اجرا هم هست که میتواند به میزان آن رضایت کمک کند. من در این پروژه و همه پروژههای دیگر مجبور میشوم درباره بحثهای کارفرما، هزینه، سرعت اجرا منعطف عمل کنم و این باعث میشود خیلی جاها به آن هدف اصلی نرسم. مثلا یکی از افسوسهایی که دارم این است که دلم میخواست به عنوان نشان شهری، سرو زنده بگذارم که نشانه زندگی این پروژه باشد ولی به دلایلی نشد البته مجسمه سرو که کار آقای قرهباغی است، هم قشنگ است. روی پوسته گنبد هم بلوکهای شیشهای کار شده اما ایده اولیه من بلوکهای سرامیکی با ابعاد 40 در 40 بود ولی در آخرین لحظه به ما گفتند که تولید نمیشود. اینها شوکهایی است که در زمان اجرای پروژه وارد میشود. ما چند اصطلاح داریم که خاص مملکت خودمان است مثل پروژه طرح و اجرای هم زمان که فرصت فکر کردن را از آرشیتکت میگیرد. بحث بهرهبرداری هم خیلی مشخص نیست. یک فضاهایی در معماری تعریف میشود و بعدا میبینیم کاربری دیگری در مجموعه پیدا کرده است. مثلا من فضای آی تی با تمام امکانات تعریف کردم ولی بهرهبردار از آن تعریفی ندارد اما به طور کلی ناراضی نیستم.
تذکر : استفاده از مطالب وب سایت ستاوین ( شبکه هنر و معماری ستاوین ) فقط با ذکر منبع و لینک بلامانع است . کلیه حقوق، محتوا و طراحی سایت متعلق به وب سایت ستاوین میباشد. در غیر این صورت مراتب از طریق مراجع قانونی پیگیری خواهد شد .
دوستان و همراهان عزیز ستاوین ( شبکه هنر و معماری ستاوین ) ، با نظرات و پیشنهادات سازنده خود ما را در ارائه هر چه بهتر مطالب و اهداف مان، که همانا ارتقا جایگاه و فرهنگ معماری می باشد ، یاری کنید . منتظر دیدگاه های شما عزیزان هستیم . . .
منبع: تبیان , ستاوین , Archdaily
گردآوری شده توسط تحریریه ستاوین