ستاوین به بهانه سیزدهم فروردین ماه 1394 و روز طبیعت، خلاصه ای در زمینه فلسفه سیزده به در فراهم کرده است . . . , سخن پیرامون جشن «سیزده بدر»، همانند دیگر جشن های ملی و باستانی ایران، نیاز به پژوهش زیاد و مقدمه چینی ای طولانی دارد، به ویژه جشنی با این گستره ی برگزاری و سابقه ی طولانی که این پهنه و زمان تغییراتی ژرف در آیین ها و مراسم ویژه ی این روز ایجاد کرده است.
در این روز که پایان دوره نوروزی تلقی می شود، مردم در دشت و بیابان و در فضای سبز بهاری گرد می آیند و به شادی میپردازند. در این روز پایانی نیز چون روزهای دیگر عید، خوراکی ویژه همچون آش رشته و دیگر خوراک های سبزی دار میپزند. گندم هایی را که برای سفره هفت سین رویانیدهاند، با خود به صحرا می برند و با انداختن آن در جوی و رود و بیرون از خانه نحسی سیزده را که یا به آن معتقدند و یا بنا به رسم کهن، آن را خوش یمن تلقی نمی کنند، از خود و خانواده دور می سازند .
روز سيزدهم فروردين يا همان سيزدهبهدر از جمله روزهايي است که حکايتها و روايتهاي فراواني درباره آن گفته شده و جالب آنکه متداولترين حکايت درباره اين روز، نادرست ترينِ اين تعبيرهاست و سيزدهمين روز نوورز، روزي مقدس نزد ايرانيان باستان بودهاست. در این راستا کوشش بر این بوده است تا خردورزانه ترین و مستندترین گفتارها، نوشتارها و نگرش ها را در این زمینه گردآوری کنیم.
سیزدهبهدر سیزدهمین روز فروردین ماه و از جشنهای نوروزی است. در تقویمهای رسمی ایران این روز روز طبیعت نامگذاری شدهاست و از تعطیلات رسمی است. برخی بر این باورند در این روز باید برای راندن نحسی از خانه بیرون روند و نحسی را در طبیعت به در کنند. اما برای اثبات اینکه ایرانیان قدیم هم این دیدگاه را داشتند هیچ روایت تاریخی و قابل استنادی وجود ندارد.
مشهور است که واژهٔ سیزده به در به معنای «در کردن نحسی سیزده» است. اما وقتی به معانی واژهها نگاه کنیم برداشت دیگری از این واژه میتوان داشت. «در» به جای «دره و دشت» میتواند جایگزین شود. به عنوان مثال علامه دهخدا، واژه «در و دشت» را مخفف «دره و دشت» میداند.
چو هر دو سپاهاند آمد ز جای تو گفتی که دارد در و دشت پای
یکی از معانی واژه «به»، «طرف و سوی» میباشد. مانند اینکه میگوییم «به فروشگاه».
پس با نگاهی کلی میتوان گفت واژه «سیزده به در» به معنای «سیزدهم به سوی در و دشت شدن» میباشد که همان معنی بیرون رفتن و در دامان طبیعت سر کردن را میدهد.
به طور کلی در میان جشنهای ایرانی جشن سیزده به در کمی مبهم است، زیرا مبنا و اساس دیگر جشنها را ندارد. در کتابهای تاریخی اشارهٔ مستقیمی به وجود چنین مراسمی نشدهاست اما در منابع کهن اشارههایی به روز سیزدهم فروردین داریم.
گفته میشود ایرانیان باستان در آغاز سال نو پس از دوازده روز جشن گرفتن و شادی کردن که به یاد دوازده ماه سال است، روز سیزدهم نوروز را که روز فرخنده ایست به باغ و صحرا میرفتند و شادی میکردند و در حقیقت با این ترتیب رسمی بودن دورهً نوروزرا به پایان میرسانیدند.
در گاهشماری ایرانی، هر روز ماه، نام ویژهای دارد. به عنوان مثال، روز نخست هر ماه، اورمزد روز و روز سیزدهم هر ماه تیر روز نامیده میشود و متعلق به ایزد تیر است. تیر در زبان اوستاییتیشتَریَه خوانده میشود، و هم نام تیشتر، ایزد باران میباشد.با توجه به اطلاق گرفتن نام ایزد باران، میتوان گفت که تیر در نزد ایرانیان باستان نمادی از رحمت الهی بوده است .
تیر در کیش مزدیسنی مقام بلند و داستان شیرین و دلکشی دارد و جشن بزرگ تیر روز از تیر ماه نیز که جشن تیرگان است به نام او میباشد.
سنت ایرانیان باستان به مناسبت پیروزی ایزد باران بر دیو خشکسالی اَپوش میباشد. و از قبل از اشو زرتشت (۱۸۰۰ قبل از میلاد) مرسوم بوده، چنانچه در کتاب "از نوروز تا نوروز" پژوهش و نگارش آقای کوروش نیکنام (نماینده مجلس زرتشتیان) صفحه ۴۱- و ۴۲ آمده. «سیزدهم روز از ماه فروردین، تیر یا تِشتَر نام دارد. ایزد تیر یا تشترکه در اوستا، یَشتی هم به نام آن وجود دارد ایزد باران است و در باور پیشینیان پیش از آشو زرتشت برای این که ایزد باران در سال جدید پیروز شود و دیو خشکسالی نابود گردد باید مردمان در نیایش روز تیر ایزد از این ایزد یاد کنند و از او در خواست باریدن باران نمایند. در ایران باستانپس از برگزاری مراسم نوروزی سیزدهم که به ایزد باران تعلق داشت مردم به دشت و صحرا و کنار جویبارها میفتند و به شادی و پایکوبی میپرداختند و آرزوی بارش باران را از خداوند مینمودند. اکنون هم رزتشتیان از بامداد روز تِشتَر ایزد و فروردین ماه، سفره نوروزی را بر میچینند، خوردنیها و مقداری آجیل و شیرینیهای باقیمانده در سفره نوروز را با خود به طبیعت میبرند، و شِشه سبزههای موجود در سفره را با خود برمیدارند و به دشت و صحرا و کنار چشمهها یا آبهای روان میروند. سبزهٔ خود را در کنار جویبارها به آب روان میسپارند و آرزو میکنند که سالی پربرکت و خرم داشته باشند. تا پسین آن روز را بیرون از خانه هستند و در طبیعت و میان سبزه و صحرا به شادمانی میپردازند. (توضیح: در اسطورههای ایرانی، ایزد باران همواره بصورت اسبی با دیو خشکسالی که دیواپوش نام دارد در جنگ و مبارزه است و اگر تیر ایزد پیروز شود، باران میبارد و چشمهها میجوشند و رودها روان میگردند و سرسبزی را به ارمغان میآورند.) برگرفته از:کتاب از نوروز تا نوروز پژوهش و نگارش: کورش نیکنام انتشارات فروهر ۱۳۷۹ صفحهٔ ۴۱-۴۲»
گروهي چنين بيان ميدارند كه روز سيزده هرماه در جدول سي روز ايران باستان به فرشته تير يا تيشتر كه ستاره باران است،مربوط است و بسيار روز خجسته و مباركي است. در اعتقادات مردم ايران باستان روز سيزده بدربه هيچ وجه نحس نبوده است. در جدول مربوط به سعد و نحس روزها نيز روز سيزدهم مبارك آمده است.
مردم ايران باستان در مورد اين روز معتقد بودند كه جمشيد شاه (بنيانگذار نوروز) روز سيزده نوروز را در صحراي سبز و خرم، خيمه و خرگاه برپا ميكرد و بار عام ميداد. چندين سال متوالي اين كار را انجام داد كه در نتيجه اين مراسم در ايران زمين به صورت سنت و مراسم درآمد.
در تحليلي ديگر اينطور بيان ميگردد كه ايرانيان پس از دوازده روز جشنگرفتن و شاديكردن كه به ياد دوازده ماه از سال است، روز سيزدهم نوروز را كه فرخنده است به باغ و صحرا ميرفتند و شادي ميكردند و در حقيقت بدين ترتيب رسميبودن دوره نوروز را به پايان ميرسانيدند.
در تحليل ديگري چنين بيان ميگردد كه اعتقاد به عمر 12هزار ساله جهان نزد زرتشتيان، تحت تأثير نجوم بينالنهرين است كه معتقد بودند هريك از دوازده اختر كه خود به يكي از برج هاي دوازدهگانه حاكم است، هزار سال به جهان حكومت خواهد كرد. بدين روي عمر جهان دوازده هزار سال است و در پايان دوازده هزار سال، آسمان و زمين درهم خواهد شد.
بنا براين اصل اعتقاد به دوازده هزار سال و دوازده ماه سال تأثير معتقدات بابلي است. پس از دوازده هزار سال، آشفتگي آغازين باز ميگردد پس جشنهاي دوازده روز در فروردين آغازسال با سال دوازه ماهه و دوره دوازده هزار ساله عمر جهان مربوط است. انسان آنچه را در اين دوازده روز پيش ميآمد، سرنوشت سال خود ميانگاشت. از پيش از نوروز انواع دانهها را ميكاشتند و هر دانه اي كه در طي اين دوازده روزه بهتر و بيشتر رشد ميكرد آن دانه را براي كاشت آن سال بهكار ميبردند و گمان داشتند اگر روزهاي نوروزي به اندوه بگذرد همه سال به اندوه خواهد گذشت.
درادامه آمده است: 12روز فروردين نماد همه سال بود و چون پس از 12هزار سال عمر ، آشفتگي نخستين باري ديگر باز ميگشت پس در پايان دوازده روز نيز يك روز نشان آشفتگي نهايي و پايان سال را بر خود داشت.
حادثه های بزرگ گیهانی در روزگاران كهن، بارها فلاكت و بلاهای بسیار برای دنیای خاكی ما پدید آورده اند. از این حادثه ها و بلایا در متون كهن نام برده شده است. در بعضی كتب مذهبی مانند اوستا، ودا، تورات، انجیل و كتاب های پهلوی و. . . اشاره ای به این حادثه ها شده است. زمین لرزه و سیل و طوفان بسیار اتفاق افتاده ، اما همواره بدترین آنها در خاطر مردمان پایدار مانده است. یكی از حادثه های سهمگین گیهانی كه ذكر آن در تورات آمده ، در روز سیزدهم سال نو مصری كه مانند جشن فروردین ایرانی به هنگام تعادل بهاری خورشید گرفته می شد به وقوع پیوسته و موجب مرگ عده زیادی شده است. این روز مصادف با روز سیزدهم ماه ایرانی است.
در آن روز سیزدهم سال نو، گویا ستاره ای دنباله دار در فضای زمین درخشیده است به طوری كه در افق ایران نیز آن را دیده اند. بر اثر برخورد این ستاره با زمین ، آتشفشان ها آغاز آتشفشانی كرده اند و زمین لرزه ای سهمگین روی داده است و كاخ ها ویران گشته اند . این حوادث، این اندیشه را در ذهن مردم پدیدار كرد كه هر چند هزار سال یك بار واقعه ای این چنینی رخ خواهد داد. از همین رو است كه مردم به طور سنتی در هر سال به هنگام روز سیزدهم فروردین منتظر واقعه ای سهمگین بوده اند، از این جهت خانمان خود را رها می كردند و در این روز زیر سقف و بام نمی ماندند، تا اگر زمین لرزه ای رخ دهد در امان بمانند.
رفته رفته روز سیزدهم سال و در پی آن شماره سیزده، رنگ نحوست گرفت و مردم در همه جای دنیا از عدد سیزده پرهیز كردند اما امروز دیگر مدتهاست که پلاک خانه ها و مغازه ها را به صورت 1+12نمی نویسند و حتی برعکس دیده می شود که عدد سیزده برای بعضی ها به جای نحوست ، خوش شانسی می آورد!
هیچ سندی وجود ندارد که مردمان نسلهای پیشین از نحسی سیزده سخن گفته باشند، شاید در یکی دو سده اخیر به دلیل اینکه عدد ۱۳ در برخی دینها و فرهنگها بدشگون پنداشته میشود در ایران نیز این توجیه بیپایه را به سیزده به در افزوده باشند
بسياري از مردم به نحسي عدد سيزده نه تنها اعتقادي ندارند بلكه در اساس تأثير عددي خاص را در سرنوشت خود مؤثر نميدانند اما اين باور كه در قديم عدد سيزده را خوش يمن تلقي نمي كردهاند شايد به اين دليل باشد كه در طالع نماي نجومي، قدما معتقد بودند كه آسمان دوازده برج دارد و هر تولدي كه صورت مي گيرد داراي ستارهاي در يكي از دوازده برج است و بنا براين اينكه كدام ستاره در كدام برج قرار گرفته، طالع و خوي فرد متولد شده شكل مي گيرد و خارج از دوازده برج كه عدد سيزده است ،نابجا و نحس به شمار مي آمده است. در هر حال اكنون ديگر نحسي عدد سيزده مورد پذيرش همگان قرار ندارد و بيشتر جنبه خرافي دارد.
گروهي از مردم معتقدند كه براي دوركردن نحسي اين روز بايد از خانه خارج شوند و سيزده بدر كنند تا نحسي روز در طبيعت به در شود. در اين روز سبزهها سبز شده را كه چند روز اول سال نو مهمان سفره هفت سين بوده به آب روان ميسپارند. خوراكي هاي باقيمانده نوروز، به مصرف ميرسد، بساط بازيهاي دستهجمعي پهن است.
روز سيزدهم، كمتر كسي در منزل ميماند. در ساعت اول روز خيابانها شلوغ و پررفت و آمد است. پاركها مناظر طبيعي اطراف شهر پذيراي ميليونها زن و مردم و جوان و پير و كودك است. خانوادهها با صفا و صميميت در كنار هم مينشينند و گل ميگويند و گل ميشنوند. مردمي كه در طول سال در هياهوي شهر پي نام و نان هستند و با هم روابطي سرد و خشك دارند در اين روز تغييري در رفتارشان روي ميدهد همه مهربان و شادمان هستند. گويي بهترين روز سال همين روز است. هرچند گروهي آن را نحس ميشمارند اما در اين روز همه چيز و همه كس رنگ شادي دارد.
افسانه ی آفرینش در ایران باستان و موضوع نخستین بشر و نخستین شاه و دانستن روایاتی درباره ی «کیومرث» دارای اهمیت زیادی است، در «اوستا» چندین بار از کیومرث سخن به میان آمده و او را نخستین پادشاه و نیز نخستین بشر نامیده است.
گفته های «حمزه ی اصفهانی» در کتاب «سِنی ملوک الارض و الانبیاء» صفحه های 23 تا 29 و گفته های «مسعودی» در کتاب «مروج الذهب» جلد دوم صفحه های 110 و 111 و «بیرونی» در کتاب «آثار الباقیه» بر پایه ی همان آگاهی است که در منبع پهلوی وجود دارد که :
«مَشیه» و «مَشیانه» که دختر و پسر دو قلوی کیومرث بودند، روز سیزدهم فروردین برای نخستین بار در جهان با هم ازدواج کردند. در آن زمان چون عقد و نکاحی شناخته نشده بود ! آن دو به وسیله ی گره زدن دو شاخه ی «موُرد»، پایه ی ازدواج خود را بنا نهادند و چون ایرانیان باستان از این راز به خوبی آگاهی داشتند، آن مراسم را به ویژه دختران و پسران دم بخت روز سیزده بدر انجام می دادند، امروزه نیز دختران و پسران برای بستن پیمان زناشویی، نیت می کنند و علف گره می زنند.این رسم (علف گره زدن در روز سیزده بدر)از زمان «کیانیان» تقریبا فراموش شد و در زمان «هخامنشیان» دوباره آغاز شد و تا امروز باقی مانده است.
در کتاب «مُجمل التواریخ» چنین آمده است :
«... اول مردی که به زمین ظاهر شد، پارسیان آن را «گل شاه» نامیدند، زیرا که پادشاهی او الا بر گل نبود، پس پسر و دختری از او ماند که مشیه و مشیانه نام گرفتند و روز سیزده نوروز با هم ازدواج کردند و در مدت پنجاه سال هیجده فرزند بوجود آوردند و چون مُردند، جهان نود و چهار سال بی پادشاه بماند.»
همانگونه که شباهتی بین چارشنبه سوری و نوروز امروزی متداول در تهران و شهرهای بزرگ، با شیوه های اصیل و کهن آن وجود ندارد، سیزده بدر امروزی نیز تنها نامی از یک جشن کهن را برخود داشته و هیچ شباهتی به آیین کهن و یادگار نیاکان ما ندارد. نحوه ی اجرای جشن سیزده بدر ، مانند بسیاری از دیگر آیین های ایرانی، عمیقا از شیوه ی اصیل و باستانی خود دور شده است و به شکل فعلی آن، دارای سابقه ی تاریخی در ایران نیست.
اگر در گذشته مادران و پدران ما، سبزه های نوروزی خود را در این روز به صحرا می برده و برای احترام به زمین و گیاه، آن را در آغوش زمین می کاشته اند، امروزه ما آن را به سوی یکدیگر پرتاب می کنیم و تکه تکه اش می کنیم.
سیزده بدرِ پیشینیان ما، روزی برای ستایش و دعا برای طلب باران فراوان در سال پیش رو، برای گرامیداشت و پاکیزگی طبیعت و مظاهر آن، و زیست بوم مقدس آنان بوده است. در حالیکه امروزه روز ویرانی و تباهی طبیعت است!
این رویداد دارای آیینهای ویژهای است که در درازای تاریخ پدید آمده و اندک اندک چهره سنت به خود گرفته است. از آن جمله میتوان آیینهای زیر را برشمرد.
گره زدن سبزه
سبزه به رود سپردن
خوردن کاهو و سکنجبین
پختن خوراکهای گوناگون به ویژه آش رشته
پرتات ۱۳ عدد سنگ (مخصوص مناطق کردنشین')
ابوریحان بیرونی. آثار الباقیه عن القرون الخالیه.
عبدالعظیم رضایی. اصل و نسب و دینهای ایرانیان باستان. چاپ ششم. تهران: دُر، ۱۳۸۱. ISBN 964-6786-14-6.
فریدون جنیدی. زروان. تهران: بنیاد نیشابور، ۱۳۵۸.
حسین محمدی. جشنهای ایران باستان. تهران: انتشارات جهاد دانشگاهی تربیت معلم، ۱۳۸۰.
علی بلوکباشی. نوروز، جشن نوزایی آفرینش. تهران: ذفار پژوهشهای فرهنگی، ۱۳۸۰.
مهراد بهار. از اسطوره تا تاریخ. ابوالقاسم اسماعیلپور. تهران: چشمه، ۱۳۷۶. ۲۴۳.
عبدالله مستوفی. شرح زندگانی من: تاریخ اجتماعی و اداری دورهٔ قاجاریه. تهران: زوَار، ۱۳۷۱. ۳۶۴-۳۶۶.
ادوارد یاکوب پولاک. سفرنامه: ایران و ایرانیان. ترجمهٔ کیکاووس جهانداری. تهران: خوارزمی، ۱۳۶۱. ۲۶۵.
کیوان، مصطفی. نوروز در کردستان. تهران: سازمان چاپ تبریز، ۱۳۴۹.
منبع مطلب : ویکی پدیا , برترین ها , بیتوته , شفاف
تذکر : استفاده از مطالب وب سایت ستاوین ( شبکه هنر و معماری ستاوین ) فقط با ذکر منبع و لینک بلامانع است . کلیه حقوق، محتوا و طراحی سایت متعلق به وب سایت ستاوین میباشد. در غیر این صورت مراتب از طریق مراجع قانونی پیگیری خواهد شد .
دوستان و همراهان عزیز ستاوین ( شبکه هنر و معماری ستاوین ) ، با نظرات و پیشنهادات سازنده خود ما را در ارائه هر چه بهتر مطالب و اهداف مان، که همانا ارتقا جایگاه و فرهنگ معماری می باشد ، یاری کنید . منتظر دیدگاه های شما عزیزان هستیم . . .
گردآوری شده توسط تحریریه ستاوین