در این پست با شبکه هنر و معماری ستاوین همراه ما باشید تا نگاهی به موضوع نقطه ( POINT , DOT ) از عناصر پایه در معماری ( Basic Elements of Architecture ) داشته باشیم ... نقطه به عنوان اولین عنصر پایه معماری و شکل گیری خط , صفحه و حجم می باشد . در ادامه با ستاوین همراه باشید ...
عناصر اولیه در ارتباط بصری
هر نقش یا طرح یا تصویری به هر صورت ، از یک سلسه عناصر اولیه تشکیل شده است . منظور از این عناصر اولیه ، موادی مثل کاغذ ، رنگ و ... نیست . عناصر اولیه بصری در اساس کلیه پدیده های مرئی است و تعداد آنها محدود و معین است : نقطه ، خط ، شکل ، سایه روشن یا رنگمایه ، رنگ ، بافت ، بعد مقیاس و حرکت .
ابن عناصر ، ماده خام تمام اخبار بصری هستند و به شکل های مختلف با یکدیگر ترکیب و تلفیق می شوند .انتخاب این عناصر و طرز تاکیدبر برخی از آنها در یک اثر بصری بستگی به ساخت و نوع کار دارد . بیشتر دانش ما درباره کنش و واکنش و تاثیر ادراک انسانی در معانی بصری نتیجه تحقیقات و آزمایش هایی است که روان شناسی گشتالت بر این مبناست که :
برای شناخت هر دستگاه یا شئ یا واقعه ای ، ابتدا باید اجزای تشکیل دهنده آن را تشخیص داد و این اجزا را می توان جدا از یکدیگر و به صورت منفرد بررسی کرد .
مشاهده می شود که با تغییر یکی از اجزا ، کل دستگاه دچار تغییر و دگرگونی می گردد . یک پدیده بصری نمونه بسیار خوبی از آن نوع دستگاه است . زیرا با پیدایش هر اثر خوب بصری ، یک کل متعادل و متوازن به وجود می آید . یک اثر بصری را می توان از زوایای مختلف تحلیل کرد ولی بهترین شیوه برای تحلیل و فهم اثر ، تجزیه آن به عناصر تشکیل دهنده اولیه آن است . این عمل فهم ما را از یک کار بصری بسیار عمیق تر می کند و نیز برای تجسم اولیه یک تصویر و تعبیر و تفسیر آن از طرف بیننده سودمند است .
استفاده از عناصر اولیه بصری ، برای فهم و بررسی مقولات مربوط به آن ، شیوه بسیار مناسبی است و می توان به وسیله آن میزان قابلیت و موفق بودن یک اثر را از لحاظ گویایی ، بهخوبی سنجید . برای مثال عنصر بعد سوم را در نظر می گیریم ، در معماری و مجسمه سازی این عنصر بر دیگر عناصر از لحاظ اهمیت غلبه دارد . طی دوران رنسانس ، علم و هنر پرسپکتیو به وجود آمد منظور از آن نشان دادن بعد سوم در اثر بصری دو بعدی ، مانند نقاشی بوده است .
فن عکاسی و فیلمبرداری ، امکان نشان دادن بعد سوم را ، چه در حالت حرکت و چه در حالت سکون با چنان ظرافت و کمال به ما عرضه داشت ، که تاکنون بی سابقه بوده است . اما در تجسم اولیه آثار بصری و در آغاز کار ، به جزئیات پرداخته نمیشود و به طور عمده طراح در این مرحله از عناصر ساده و نیرومندی مانند نقطه خط و سه نقطه استفاده میکند . در اینجا باید گفت که نوع انتخاب و میزان تاکید و نحوه استفاده از عناصر بصری برای رسیدن به تاثیر مورد نظر ، هنر و تخصص طراح و هنرمند است . اوست که تجسم می کند و پدید می آورد . هنر او انتخاب و چگونگی پیاده کردن آن عناصر است .
نقطه :
* نقطه مکانی را در فضا نشان میدهد .
* این مکان فاقد طول و عرض و ارتفاع میباشد .
* ایستا و متمرکز بوده و هیچ جهتی را القا نمیکند .
* نقطه می تواند القا کننده موارد زیر باشد :
- دو سر یک خط
- تقاطع دو خط
- به هم رسیدن خطوط در گوشه یک سطح یا حجم
- مرکز یک شکل یا ناحیه .
نقطه (Dot) از دیدگاه ریاضی، عنصری است که هیچ گونه بعدی ندارد، ابتدا و انتهای خط قرار دارد و از تقاطع دو خط بوجود می آید. بدین لحاظ موضوعی ذهنی است که در فضا یا بر صفحه تصور می شود، بدون اینکه قابل دیدن و لمس شدن باشد.
نقطه در زبان هنر تجسمی چیزی است كاملاً ملموس و بصری كه بخشی از اثر تجسمی را تشكیل می دهد و دارای شكل و اندازه نسبی است. به عنوان مثال وقتی از فاصله ی دور به یك تك درخت در دشت نگاه می كنیم. به صورت یك نقطه تجسمی دیده می شود. اما وقتی به آن نزدیك می شویم یك حجم بزرگ می بینیم كه از نقاط متعدد ( برگ ها) و خطوط ( شاخه ها ) شكل گرفته است. بنابراین محدوده ی فضا یا سطح كه همان كادر است نقش تعیین كننده ای در تشخیص دادن نقطه ی تجسمی و معنا پیدا كردن آن دارد.
نقطه ساده ترین واحد تقلیل ناپذیر ارتباطات بصری و مبدا پیدایش فرم است .
یک نقطه در مرکز محیط خود ایستا و پایدار است و عناصر دیگر را در پیرامون خود سازماندهی کرده و نواحی اطراف خود را تحت تأثیر قرار میدهد.
وقتی نقطه از مرکز فاصله بگیرد، با محیط پیرامونش دچار تعارض میشود و برای رسیدن به برتری دیداری با محیط خود به رقابت میپردازد. در اینجاست که میان نقطه و محیط اطرافش، تنش دیداری پدید میآید.
اگر از هر جسمی دور شویم، آن را به شکل یک نقطه میبینیم. مانند تصاویر ماهوارهای از شهرها برای تهیه نقشهها ؛ که در آنها با مجموعهای از نقاط و خطوط مواجهیم که به ما یک بافت شهری را نشان میدهند.
موقعیت های مختلف نقطه
بسته به این كه نقطه ی بصری در كجای كادر قرار گرفته باشد، موقعیت های متفاوتی را به وجود می آورد. یك نقطه روابط محدود ساده ای با اطراف خود دارد و به همان نسبت توجه مخاطب را به خود جلب می كند.
چنانچه نقاط بصری متعددی در یك كادر وجود داشته باشند ، بر اساس روابطی كه از نظر مواردی همچون :
شكل
اندازه
تیرگی
روشنی
رنگ
بافت
دوری و نزدیكی با یكدیگر دارند تأثیرات بصری متفاوتی به وجود خواهند آورد.
نقطه از نظر شکل
نقطه حتماً توپر است اگرنه سطح به شمار میرود.
-هندسی: نقطهی دایرهای، نقطهی مربعی، نقطهی مثلثی
نقطه دایرهای: فضا را تحت تأثیر خودش قرار میدهد. (مفهوم کشش فضا)
نقطه گوشهدار: بیشترین توجه به سمت نقطه تیزتر میرود.
-غیر هندسی: مثال: برگ
نقطه ی مدور، انرژی تصویری متراکمی را در درون خود زندانی کرده، برعکس نقطه ای به شکل مربع یا مثلث یا شکل های مشابه، انرژی تصویری را در جهت یا جهات اضلاع خود هدایت می کنند.
نقطه همچنین کوچکترین نمود بصری یک عنصر تصویریست .
مانند :
یک حرف در الفبا
یک برگ در فضا
یک گوی در آسمان
یک لکه روی دیوار
یک گل سرخ در فاصله ی کافی
یک ردپا بر روی برف
یک چراغ روشن در شهر
* نقطه میتواند مثبت و یا منفی باشد.
* از طریق نقاط مثبت یا منفی یا تضاد تاریکی و روشنی جلوه های بصری زیبا ایجاد میشود.
* نقطه مثبت: کادری سفید که نقطه سیاه رنگی در آن وجود دارد.
* نقطه منفی: کادری سیاه رنگ که نقطه سفید در آن وجود دارد.
* یک نقطه کوچک در خود انرژی ذخیره شده بسیاری دارد که چشم را به طرف خود جلب می کند و به عنوان آغاز یک تجربه بصری، در راه شناخت مبانی ارتباطات بصری به کار گرفته می شود. از این لحاظ برای نشان دادن عنصر تاکید مورد استفاده قرار می گیرد.
صدای نقطه
صدای آن از نظر مفهومی سکوت است. نقطه را می توان پایان همه چیز دانست که در این صورت بار مفهومی منفی خواهد داشت ولی از طرفی همین نقطه پایانی می تواند آغازگر رابطه یا جمله یا مفهومی تازه باشد که در این صورت دارای معنای مثبت است.
اگر چه نقطه از نظر نمادین ساکت و بی صداست ولی از نظر بصری وقتی نقطه ای در یک کادر قرار می گیرد بخاطر جاذبه بصری زیاد سرو صدای بسیاری دارد؛ و برای خاموش کردن صدای آن تنها می توان عناصر بصری دیگر در کنارش قرار داد.
گاهی ممكن است نقطه به عنوان كوچك ترین بخش تصویر تلقی شود. در این صورت در اثر تراكم نقطه های تیره تیرگی حاصل می شود و در اثر پراكندگی آنها روشنی دیده می شود.
ترام :
به نقطههای ریزی که روی فیلم لیتوگرافی یا زینک یا سطح چاپ شده ایجاد میشوند و از تراکم یا شدت آنها، سایه روشنهای تصویر شکل میگیرد ترام میگویند. ترام عنصری حیاتی در انواع و اقسام چاپ محسوب میشود. در واقع هر جا که قصد ثبت تصویر یا نوشتهای را به شکل رنگی یا تنهای خاکستری دارید، وجود ترام الزامی است. تا همنشینی رنگهای اصلی CMYK به درستی کار خود را انجام دهند. ترام در واقع کوچکترین جزء یک کار چاپی است.
ترام AM (سرنام Ampletude Modulation) یا ترام متعارف (Conventional Screen) یک دسته از ترام که معمول بوده و زیر بنای چاپ به شیوههای مختلف محسوب میشود. ترام فوق دارای این خصوصیت است که فاصله مرکز ترام یا نقاط از هم یکی است و در جاهایی از تصاویر که کمرنگتر دیده میشود، اندازه ترام تغییر کرده و کوچکتر میشود. بنابراین در یک تصویر تک رنگ که سایهروشنهایی نیز دارد، فاصله ترامها یا نقاط از هم یکی است و در جاهایی که تصویر تیره یا روشنتر میشود، اندازه ترام بزرگتر یا کوچکتر میشود.
نقش ترام در تفکیک یک عکس رنگی به رنگ های اصلی
با یک ذرهبین چاپ (لوپ) میتوانید از دنیای ترام لذت ببرید. لوپ خود را روی یک کار چهار رنگ بگذارید. آنچه مشاهده میکنید یا یک سطح کامل پر از رنگ است که تن پلات میگویند یا اینکه از نقاط رنگی فراوانی تشکیل شده که با زوایای مختلف در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند و بین آنها سفید است .
تکنیک Pointillist
سورا ( Seurat ) نقاش امپرسیونیست فرانسوی , درنقاشی های خود با تکنیک پوینتلیست یا نقطه چینی، یعنی ادغام نقطه ها ، دستگاه بینایی انسان را آزمود.
بنابراین محدوده ی فضا یا سطح که همان کادر است نقش تعیین کننده ای در تشخیص دادن نقطه تجسمی و معنا پیدا کردن آن دارد
تذکر : استفاده از مطالب وب سایت ستاوین ( شبکه هنر و معماری ستاوین ) فقط با ذکر منبع و لینک بلامانع است . کلیه حقوق، محتوا و طراحی سایت متعلق به وب سایت ستاوین میباشد. در غیر این صورت مراتب از طریق مراجع قانونی پیگیری خواهد شد .
دوستان و همراهان عزیز ستاوین ( شبکه هنر و معماری ستاوین ) ، با نظرات و پیشنهادات سازنده خود ما را در ارائه هر چه بهتر مطالب و اهداف مان، که همانا ارتقا جایگاه و فرهنگ معماری می باشد ، یاری کنید . منتظر دیدگاه های شما عزیزان هستیم . . .
ترجمه شده توسط تحریریه ستاوین - (علیرضا اورعی)