در این پست با شبکه هنر و معماری ستاوین همراه باشید تا نگاهی به موضوع گشتالت داشته باشیم و اصول و قوانین مکتب روانشناسی گشتالت را برای شما توضیح داده و برخی از طرح های گرافیکی که از این اصول به خوبی استفاده کرده اند را بیان کنیم . . . زیرا بررسی نظریه گشتالت امکان مطالعه بهتر در زمینه معماری و روانشناسی محیط ارائه میدهد , طراحی فضاها , بناها و مجموعه های ساختمانی و مناطق شهری وظیفه سنگینی است , زیرا طیف فعالیت ها و نیازهای زیبا شناختی انسان آنقدر زیاد است که درک آنها و درک چگونگی شکل گیری محیط پاسخگو با آنها بسیار مشکل می باشد , ایجاد محیط هایی که ادراک انسان را ارتقا بخشند از اصلی ترین اهداف طراحی آن است . ( جان لنگ )
نقش طراحی معماری در زندگی انسان و رفتارهای متقابل انسان با محیط پیرامون , ضرورت بررسی و تحلیل این مهم را از نظر روانشناسی محیطی به وجود می آورد , با توجه به اینکه ادراک انسان از محیط بستگی به عواطف , احساسات , پس زمینه محیط و سایر عوامل تاثیرگذار در محیط دارد و تابع نظریه های ادراکی محیطی است . ( با شبکه هنرو معماری ستاوین , همراه باشید )
انواع مقالات و تحقیقات پیرامون نظریه گشتالت :
- تحلیل فرم و ترکیببندی در خط نستعلیق بر اساس اصول نظریه گشتالت
- نظریه گشتالت و ارتباط آن با روانشناسی، جامعه شناسی، روانشناسی اجتماعی و فلسفه
- بررسی غزلهای حافظ از منظر روانشناسی گشتالت
- بررسی هماهنگی نقاشی دیواریهای تهران با محیط شهری (با رویکرد روانشناسی گشتالت)
- بررسی اصول گشتالت در طراحی لوگوهای معاصر ایران دهه ( 80 - 40)
- بررسی سرلوح قرآنی مذهب قاجاری به شماره ثبت 3089 از کتابخانه مرکزی تبریز براساس اصول شکل و زمینه نظریه روان شناسانه گشتالت
- مقایسه تطبیقی ساختمانهای اداری معاصر ایران طبق قوانین گشتالت (نمونه موردی: ساختمان اداری ساختمان مرکزی صنعتی بهشهر و ساختمان تجاری- اداری میکا 911)
- بررسی تطبیقی اصول روانشناسی گشتالت در آثار معماران معاصر (نمونه موردی: لوکوربوزیه)
- بررسی موتیف دایره و نیمدایره در معماری و شهرسازی دامغان بر اساس نظریه گشتالت
- كاربرد نظريه ادراك ديداري گشتالت در صفحه آرايي كتاب هاي درسي
- ادراک اشیاء به صورت نوشتار بر اساس نظریه گشتالت و تاثیر آن بر روى مخاطب
- زیبایی شناسی فرمی با استفاده از اصول مکتب گشتالت در آرایه های تزیینی اسلامی ( نمونه موردی مسجد کبود تبریز )
و ....
در دانش نامه ویکی پدیا اینگونه عنوان شده است , هیئتنگر یا گشتالت ( به آلمانی: Gestalt ) , نام مکتبیست در روانشناسی ، و نیز نام گروهی کوچک از روانشناسان آلمانی پیرو این مکتب در اوایل سدهٔ بیستم میلادی ، که نظریات ماکس ورتایمر را مبنای کار خود در زمینه بررسی یادگیری قرار دادند .
بنیانگذاران این نهضت ، ماکس ورتایمر (۱۹۴۳–۱۸۸۰) و دو همکار دیگرش به نام های وولفگانگ کولر (۱۹۶۷–۱۸۸۷) و کورت کافکا (۱۹۴۱–۱۸۸۶) بودند و احتمالاً این نهضت پس از انتشار مقاله ماکس ورتایمر دربارهٔ حرکت آشکار در ۱۹۱۲ شکل گرفت.
نظریه گشتالت :
نام این مکتب از واژهٔ هیئت یا گشتالت (به آلمانی: Gestalt ) , در آلمانی به معنای شکل و هیئت است. روانشناسان گشتالت معتقد بودند که گرچه تجربههای روانشناختی از عناصر حسی ناشی میشوند ، اما با خود این عناصر تفاوت دارند . روانشناسان گشتالت معتقد بودند که یک ارگانیزم ، چیزی به تجربه میافزاید که در دادههای حسی وجود ندارد و آنها , آن چیز را سازمان ( organization ) نامیدند و همانطور که بیان شد گشتالت در آلمانی به معنی سازمان است . طبق نظریه گشتالت ، ما دنیا را در کلهای معنیدار تجربه میکنیم و محرکهای جداگانه را نمیبینیم و کلاً هرآنچه میبینیم محرکهای ترکیب یافته در سازمانها ( گشتالتها ) یی است که برای ما معنی دارند.
طبق این نظریه ، کلِ هر چیزی ، فراتر از مجموع اجزای آن است . برای مثال ما با گوش فرادادن به نتهای مجزای یک ارکستر سمفونی ، قادر به درک تجربه گوش دادن به خود آن نیستیم و در حقیقت موسیقی حاصل از ارکستر چیزی فراتر از مجموع نتهای مختلفی است که توسط نوازندگان مختلف اجرا میشود . آهنگ ، دارای یک کیفیت منحصر به فرد ترکیبی است که با مجموع قسمتهای آن متفاوت است .
به عبارت ساده تر , وقتی که ما به عنوان انسان به گروهی از اشیاء نگاه می کنیم ، ابتدا قبل از اینکه اجزاء آن را ببینیم، کل شیء را درک می کنیم به عبارتی ما پیش از اینکه مجموع اجزا رو ببینیم ، کل شیء را میبینم , حتی موقعی که اجزا به طور کامل جدا از هم باشند ، ما به عنوان گروهی از کل به آن نگاه میکنیم.
چگونگی شکلگیری نظریه گشتالت :
مکس ورتایمر ، هنگام تعطیلات ، زماني كه در سفري با قطار به شهر رایلند ، در حركت بود ، به یک اندیشه تازه دست یافت . او دریافت که اگر دو نور متفاوت با نرخ معینی خاموش و روشن شوند ، در بیننده این تصور را ایجاد مینمایند که این تنها یک نور است که به عقب و جلو میرود ( درست همانند آنچه که در کارتونهای انیمیشن اتفاق میافتد و ما با دیدن پشت سرهم چند نقاشی تصور میکنیم که یک موجودیت واحد در حال تحرک را میبینیم ) . وی پس از این تجربه ، قطار را ترک نمود و یک چرخشنما ( stroboscope ) ( در ادامه به توضیح چرخش نما خواهیم پرداخت ) , خریداری نمود و در اتاقی که برای اقامت کرایه کرده بود با آن تعداد زیادی آزمایش انجام داد . او دریافت که در صورتی که چشم ، محرک را به طریق معینی ببیند در شخص تصور حرکت ایجاد میشود و این را پدیده فای نامید . این کشف تأثیری عمیق بر تاریخ روانشناسی به جای نهاد . اهمیت پدیده فای در این است که این پدیده با عناصری که آن را به وجود میآورند ، فرق دارد . احساس حرکت ، توسط بررسی هر یک از دو نوری که خاموش یا روشن میشوند ، قابل تبیین نخواهد بود . تجربه حرکت ، به نحوی از ترکیب عناصر به دست میآید . ( منبع : ویکی پدیا )
استروبسکوپ ( Stroboscope ) :
چرخشبین، چرخشنما یا استروبسکوپ ( به انگلیسی: Stroboscope ) , ابزاری است که اجسام دارای حرکت تکراری را به نظر ساکن یا دارای حرکت آهسته نشان میدهد . با استفاده از این وسیله میتوان مسافتی که جسم طی کرده، سرعت و زمان آن را بدست آورد.
از چرخشبین جهت تشخیص عیوب سطح ورقها یا سطوحی که عیوب متوالی و با فاصله زمانی مشخص در خط تولید دارند میتوان استفاده نمود و بسامد را تعیین کرد. دستگاه استروبسکوپ از نمونههای دورسنجی نوری میباشد که برای بازبینی و اندازهگیری سرعت پمپها، موتورها و بهطور کلی نگهداری صنعتی ، تولید ، کنترل کیفیت ، آزمایشگاههای دانشگاهها و مدارس مورد استفاده قرار میگیرد . از چرخشنما جهت تشخیص عیوب سطح ورقها یا سطوحی که عیوب متوالی و با فاصله زمانی مشخص در خط تولید دارند میتوان استفاده نمود و فرکانس را تعیین کرد. جای دیگری که استروبوسکوپ کار برد دارد، تنظیم موتور خودروها میباشد .
مکتب گشتالت یکی از شناخته شده ترین مکاتب روانشناسی می باشد که چگونگی درک اطلاعات بصری توسط مغز ما را توضیح می دهد . بی آن که مخاطبان آگاه باشند ، اصول گشتالت در لوگو ها و تبلیغات اثرات خود را می گذارند . سازمان بندی ها، سمبل ها و نمایش های بصری در ذهن ما ریشه دوانده اند . این مکتب روانشناسی توانست از ابتدای کار خود به موضوع هنر وارد شود و جایگاه بسیار مهمی در هنر مدرن بازی کند .
اصول گشتالت به خوبی می تواند با استفاده از روانشناسی ، اطلاعات مورد نظر طراح را بسیار بهتر به مخاطب منتقل کند.
1) اصول گشتالت > قانون Simplicity , قانون پراگنانز ( Pragnanz ) , شکل خوب , قانون سادگی :
در جستجو های صورت گرفته این قانون به صورت های مختلفی که در بالا اشاره شد , عنوان می گردد . این قانون اینگونه بیان می گردد : آدمها تصاویر پیچیده یا مبهم , را به ساده ترین شکل ممکن تفسیر و یا درک می کنند. این اصل اساسی گشتالت است . ما چیزهای ساده ، بدون ابهام و منظم رو ترجیح میدیم. اینها وقت کمتری از ما برای تحلیل میگیرن.وقتی در مقابل اشکال پیچیده قرار می گیریم، تمایل داریم که اونها رو به تکه های ساده تر یا به شکل کلی ساده تری تبدیل کنیم .یا به عبارت دیگر :
قانون پراگنانز بیان می کند , که ذهن شما تصاویر مبهمی را که می بیند ، تا جای ممکن ساده و قابل فهم برای خودش میکند.
قانون شکل خوب
2) اصول گشتالت > تصویر - زمینه ( Figure-ground ) :
عناصر یا به صورت شکل ( تمرکز روی عنصر ) دیده می شوند یا زمینه ( پس زمینه ای که شکل در آن جای گرفته ). قانون تصویر - زمینه بر اساس رابطه میان شی و فضای مجاور آن بنا شده است. تصویر - زمینه را گاهی فضای مثبت و منفی نیز می نامند، مثبت به شی اطلاق شده و منفی به فضای دربرگیرنده شی اطلاق می شود. . یعنی چشم کل شکل ها را از پس زمینه خودشان جدا می کند و برای اینکه بفهمد , چه چیزی را باید ببیند .
قانون تصویر - زمینه ( Figure-ground ) , یکی از اولین نکته هایی است که وقتی انسان ها به هر ترکیبی نگاه میکنند , در ذهن شان شکل می گردد .
ارتباط شکل/ زمینه می تواند پایدار یا ناپایدار باشد , که بستگی دارد چقدر تشخیص این دو از هم آسان باشد . ما یا یک گلدان می بینیم یا دو صورت , که بستگی دارد به اینکه رنگ سیاه رو به عنوان شکل در نظر بگیریم و رنگ سفید رو به عنوان زمینه یا برعکس.
این اصل به تصویر عمق میدهد، و به عنوان قاعده بنیادی ای در اکثر طراحی ها در نظر گرفته می شود. تصویر به بیش از شکل اشاره دارد و حتی نوشته به عنوان تصویر در نظر گرفته می شود. تصویر - زمینه زمانی می تواند به صورت خلاقانه مورد استفاده قرار بگیرد که تصویر و زمینه همزمان هر دو اشکال قابل تمیز باشند .
اصل بنيادين ادراک بصري است که ما را در خواندن يک ساختار تصوير پردازي شده ياري ميرساند. خوانش يک تصوير با توجه به تضاد ميان شکل و زمينه است که ممکن ميشود.
در يک تصوير پردازي ، آنچه قابل تشخيص است و بيشتر به آن پرداخته می شود شکل ، و مابقي زمينه نام دارد. به عبارتي ديگر آنچه توجه ما را بيشتر جلب ميکند شکل و غير از آن ، زمينه است.
دو نکته حائز اهميت است:
اول آنکه همواره زمينه ، همان پس زمينه نيست و در مواردي ميان اين دو تفاوتهايي وجود دارد.
دوم آنکه در مواردي تشخيص ميان شکل و زمينه چندان هم آسان به نظر نميرسد. اشکال دو هويتي از اين گونه اند. اشکال دو هويتي، اشکالي هستند که در آنها شکل و زمينه به طور مداوم جاي خود را عوض ميکنند زيرا داراي خصوصيات و امکانات مشابه هماند.
در اين گونه از اشکال، شکل و زمينه همديگر را تعريف ميکنند. بهعبارتي شما با کشيدن يک شکل، زمينه را نيز ميکشيد، از اين رو اين دو غيرقابل تفکيک از هم اند. اين پديده در نماد آييني و بسيار کهن «يين و يانگ» ريشه دارد.
يين و يانگ
اما معروفترين شکل دو هويتي گلدان روبين يا نيمرخ پيترو پاول روبين است. «در گلدان روبين، مثبت و منفي بودن قسمتهاي شکل با يکديگر تعويض ميشوند و بستگي به آن دارد که به گلدان توجه کنيم يا به دو نيمرخ که روبهروي يکديگرند. تعيين آنکه کدام را اول ميبينيم بسيار دشوار است. در حقيقت ميتوان گفت که هر دو را با هم ميبينيم». از اين رو، شکل و زمينه رابطه تنگاتنگي با هم دارند.
به طور کلي روابط ميان شکل و زمينه با استفاده از خطاي باصره، ميتواند در راستاي ايجاد وحدت، تأکيد و جلب توجه مخاطب، قابليتهاي زيادي از خود به نمايش بگذارد. این اصل بر این مبنا است که مغز ما چگونه پیش زمینه و پس زمینه را شناسایی می کند. پیکر، تصویر یا فضای مثبت آن بخشی از تصویر محسوب می شود که بیشترین توجه را دریافت می کند.
با بهره جستن از این قانون ما می توانیم از ایجاد ابهام در طرح حاوی اطلاعات بصری خود به کمک استفاده از تضاد کافی بین پیکر و زمینه اجتناب کنیم. اینفوگرافیک زیر به عنوان یک مثال کاربردی مربوط به این قانون آورده شده است.
قانون تصویر - زمینه ( Figure-ground )
قانون تصویر - زمینه ( Figure-ground )
قانون تصویر - زمینه ( Figure-ground )
قانون تصویر - زمینه ( Figure-ground )
قانون تصویر - زمینه ( Figure-ground )
قانون تصویر - زمینه ( Figure-ground )
قانون تصویر - زمینه ( Figure-ground )
قانون تصویر - زمینه ( Figure-ground )
قانون تصویر - زمینه ( Figure-ground )
قانون تصویر - زمینه ( Figure-ground )
قانون تصویر - زمینه ( Figure-ground )
قانون تصویر - زمینه ( Figure-ground )
قانون تصویر - زمینه ( Figure-ground )
قانون تصویر - زمینه ( Figure-ground )
قانون تصویر - زمینه ( Figure-ground )
قانون تصویر - زمینه ( Figure-ground )
3) اصول گشتالت > مجاورت ( proximity ) :
مجاورت اشاره به اشیایی دارد که در کنار یکدیگر قرار دارند و به عنوان یک گروه در نظر گرفته می شوند. مجاورت زمانی رخ می دهد که اشیا به یکدیگر نسبت به اشای دیکر نزدیکتر هستند. قدرتمند ترین رابطه مجاورت زمان است که اشیا همپوشی دارند، در این حالت شکی باقی نمی ماند که آنها به یکدیگر بستگی و یا تعلق دارند. یکی از شیوه هایی دیگر ایجاد مجاورت استفاده از خطوط و شکل ها می باشد که اشیا داخلی را محصور کنند. حتی می توان از خطوط و شکل ها به گونه ای استفاده کرد که از میان اشیا رد شوند و بدین شیوه آنها را به یکدیگر مرتبط و مجاور نمایش دهند. به صورت ساده سازی شده، می توان این اصل را در تصویر زیر مشاهده کرد.
مجاورت ( proximity )
مجاورت ( proximity )
مجاورت ( proximity )
مجاورت ( proximity )
4) اصول گشتالت > تشابه ( Similarity ) :
اشتراک در مشخصات بصری به صورت خود به خودی روابط می سازد. هر قدر اشیا شبیه تر به نظر بیایند، بیشتر امکان آن وجود دارد که به عنوان یک گروه دیده شوند. قابل ذکر است تشابه بر اساس شکل اشیا است نه بر اساس چیستی آنها.
تشابه را می توان از طرق مختلف به دست آورد. به عنوان مثال، اندازه، رنگ و شکل. اشیا با ابعاد و اندازه یکسان با یکدیگر تشابه دارند. شکل و رنگ هم تاثیر مشابه دارند.
قانون تشابه ( Similarity )
قانون تشابه ( Similarity )
قانون تشابه ( Similarity )
قانون تشابه ( Similarity )
قانون تشابه ( Similarity )
قانون تشابه ( Similarity )
قانون تشابه ( Similarity )
قانون تشابه ( Similarity )
قانون تشابه ( Similarity )
قانون تشابه ( Similarity )
5) اصول گشتالت > سرنوشت مشترک ( common fate ) :
اين اصل به جنبش عناصر موجود در يک گشتالت مربوط است. از اين رو در يک ساختار بصري، عناصري که با هم و در يک راستا به جنبش در ميآيند، بهعنوان يک گروه واحد يا يک مجموعه ديده ميشوند. در هنرهايي که از تصاوير يا علايم متحرک بهره ميگيرند، اين اصل کاربرد ويژه اي مييابد.
ارتباط بین عناصری که در یک جهت حرکت می کنند، بیشتر دیده می شوند تا عناصری که بی حرکت هستند یا در جهات مختلف حرکت می کنند. فارغ از اینکه عناصر چقدر از هم دور هستن یا از نظر ظاهری چقدر با هم تفاوت دارن، اگر به نظر بیاد که با هم حرکت یا تغییر می کنن، به صورت مرتبط با هم دیده میشن.
عناصر لازم نیست برای اینکه اصل سرنوشت مشترک دیده بشه واقعا حرکت کنن. همینکه مقصد مشترکی که دارن دیده بشه، کافیه. برای مثال اگر 4 شخص که در یک دسته هستن، دوتا شون سرهاشون به سمت راست باشه، به صورت یک سرنوشت مشترک دیده می شود . حتی اگر دو تا از این ها به جهت یکسانی نگاه کنند، انگار که سرنوشت مشترکی دارند .
در تصویر بالا، فلش ها برای اینکه مشخص کنند که عناصر یک سرنوشت مشترک دارند ، کافی هستند , در حالیکه جابه جایی یا تغییر لزومی ندارد ، با این حال هر دو نشانه های قوی از سرنوشت مشترک نسبت به چیزهایی مثل فلش یا نگاه کردن در جهت یکسان هستند.
قانون سرنوشت مشترک ( common fate )
قانون سرنوشت مشترک ( common fate )
قانون سرنوشت مشترک ( common fate )
قانون سرنوشت مشترک ( common fate )
قانون سرنوشت مشترک ( common fate )
قانون سرنوشت مشترک ( common fate )
قانون سرنوشت مشترک ( common fate )
قانون سرنوشت مشترک ( common fate )
قانون سرنوشت مشترک ( common fate )
6) اصول گشتالت > تقارن ( Symmetry ) :
انسان ها تمایل دارند اشیاء رو به صورت اشکال متقارن که حول مرکزشان شکل گرفته اند ، ببینند. تقارن به ما حس استحکام و نظم میده. طبیعت ما این است که به درهم ریختگی، نظم بدهیم . این اصل ما را به خواستن تعادل در ترکیب راهنمایی می کند ، هرچند ترکیب ما ممکن است , نیازی به تقارن کامل برای رسیدن به تعادل نداشته باشد .وقتی که چشمان ما تقارن و نظم را به سرعت پیدا می کند ، می شود , از این برای تبادل اطلاعات سریع و موثر استفاده است.
در تصویر پایین ، شما باید 3 جفت براکت باز و بسته را ببینید . اصل نزدیکی ، که در ادامه به آن اشاره می کنیم ، به ما نشان می دهد , که ما باید چیز دیگری را ببینیم. که به ما می فهماند ,اصل تقارن نسبت به نزدیکی تقدم دارد .
تقارن ( Symmetry )
تقارن ( Symmetry )
تقارن ( Symmetry )
تقارن ( Symmetry )
تقارن ( Symmetry )
تقارن ( Symmetry )
تقارن ( Symmetry )
7) اصول گشتالت > تداوم یا پیوستگی ( Continuity ) :
ارتباط بین عناصری که روی یک خط یا منحنی قرار گرفته اند، بیشتر دیده می شود تا عناصری که روی یک خط یا منحنی نیستند. دنبال کردن رودخانه، مسیر یا یک حصار، غریزه است. وقتی که ما دنبال یک جهت خاصی هستیم، به حرکت یا نگاه کردن در اون جهت تا زمانی که یک چیز قابل توجه ببینیم یا بفهمیم که چیز قابل توجهی برای دیدن نیست، ادامه میدیم
یک تفسیر دیگه از این اصل اینه که ما به درک خودمون از شکلها تا نقطه نهایی اونها ادامه میدیم. در تصویر بالا ما یک خط و یک منحنی که همدیگر رو قطع کردن می بینیم، به جای اینکه 4 خط مجزا و منحنی ببینیم که در یک نقطه به هم رسیدن..
تداوم یا پیوستگی ( Continuity )
تداوم یا پیوستگی ( Continuity )
تداوم یا پیوستگی ( Continuity )
تداوم یا پیوستگی ( Continuity )
تداوم یا پیوستگی ( Continuity )
تداوم یا پیوستگی ( Continuity )
تداوم یا پیوستگی ( Continuity )
8) اصول گشتالت > بستار ( Closure ) :
بستار با تداوم از آن جهت که چشم را وادار به کامل کردن مسیر می کند مرتبط می باشد . تا زمانی که اطلاعات ضروری کافی وجود داشته باشد، ذهن قطعه گمشده از شی را تدارک می بیند. بستار با اشکالی که قابل تشخصی هستند به بهترین حالت عمل می کند. اما اشکال پیچیده برای تکمیل در ذهن دشوار تر می باشند. طراح باید میان بخش های حذف شده و موجود یک تعادل برقرار کند. اگر بخش های حذف شده بیش از حد زیاد باشند، ذهن قادر نخواهد بود تا شکل را بست دهد.
بر اساس اين اصل، چنانچه بخشي از تصوير يک شکل پوشانده شده يا جا افتاده باشد، ذهن بهطور خودکار آن را تکميل ميكند و به صورت يک شکل کامل ميبيند. به بياني ديگر، چشم ما اشکال ناقص و ناتمام را به صورت کامل و يکپارچه ميبيند. اين اصل فقط به حس بينايي محدود نيست، فرض بر اين است که همين اصل در تمام حواس عمل ميکند.
بستار یا تداوم ( Closure )
بستار یا تداوم ( Closure )
بستار یا تداوم ( Closure )
بستار یا تداوم ( Closure )
9) اصول گشتالت > منطقه مشترک ( Common Region ) :
زمانی که چند عنصر را در یک ناحیه مشاهده می کنیم، ذهن انسان آنها را در یک گروه با یکدیگر مرتبط در نظر می گیرد. در زیر می توانید یک نمونه طراحی پوستر شرکت والت دیزنی که با استفاده از این اصل گشتالتی طراحی شده است را مشاهده نمایید.
منطقه مشترک ( Common Region )
منطقه مشترک ( Common Region )
منطقه مشترک ( Common Region )
منطقه مشترک ( Common Region )
منطقه مشترک ( Common Region )
منطقه مشترک ( Common Region )
منطقه مشترک ( Common Region )
10) اصول گشتالت > عنصر متصل ( Element Connectedness ) :
ذهن انسان عناصری را که به یکدیگر متصل شده باشند را یکی در نظر می گیرد. برای مثال اینفوگرافیک ها و فلوچارت ها که توسط خط ها و پیکان ها به یکدیگر متصل شده اند را به یاد بیاورید. در زیر پوستری که جاناتان کالوگی طراحی کرده است را می توانید مشاهده فرمایید. در این پوستر او خطوط عناصر را به یکدیگر پیوند داده و آنها را با هم یکی کرده است.
عنصر متصل (Element Connectedness)
11 ) اصول گشتالت > قانون موازات ( Parallelism ) :
عناصری که زاویه بسیار نزدیکی و مشابهی با هم دارند، به عنوان یک مجموعه شناخته می شوند. در زمان طراحی، بسیاری از مواقع طراح مجبور می شود بنا به اقتضای طرح خود، متن ها و تصاویر را با زاویه خاصی در طرح بیاورد؛ این موضوع باعث می شود ذهن انسان، عناصری که زاویه مشابهی دارند را با یکدیگر مرتبط بشناسد. در پوستر زیر این قانون به خوبی قابل مشاهده می باشد.
قانون موازات ( Parallelism )
ارتباط بین عناصری که به موازات همدیگر هستند ، بیشتر از عناصری که در موازات همدیگر نیستند دیده می شود . این اصل شبیه اصل سرنوشت مشترک است. خطها اغلب به گونه ای دیده می شوند, که انگار به یک جهتی اشاره یا حرکت میکنند. خطهای موازی هم به همین ترتیب انگار که به یک جهت حرکت یا اشاره میکنند و به هم مرتبط هستند.
توجه داشته باشید ,برای دیدن موازات ، خطها می توانند منحنی یا شکل هم باشند، ولی در مورد اشکال باید به نوعی شبیه خط باشند که موازی بودن آنها قابل تشخیص باشد .
قانون موازات ( Parallelism )
قانون موازات ( Parallelism )
قانون موازات ( Parallelism )
قانون موازات ( Parallelism )
قانون موازات ( Parallelism )
قانون موازات ( Parallelism )
تذکر : استفاده از مطالب وب سایت ستاوین ( شبکه هنر و معماری ستاوین ) فقط با ذکر منبع و لینک بلامانع است . کلیه حقوق، محتوا و طراحی سایت متعلق به وب سایت ستاوین میباشد. در غیر این صورت مراتب از طریق مراجع قانونی پیگیری خواهد شد .
دوستان و همراهان عزیز ستاوین ( شبکه هنر و معماری ستاوین ) ، با نظرات و پیشنهادات سازنده خود ما را در ارائه هر چه بهتر مطالب و اهداف مان، که همانا ارتقا جایگاه و فرهنگ معماری می باشد ، یاری کنید . منتظر دیدگاه های شما عزیزان هستیم . . .
ترجمه شده توسط تحریریه ستاوین - (علیرضا اورعی)