در این پست با شبکه هنر و معماری ستاوین با موضوع آموزش معماری , همراه باشید تا نگاهی به مبانی ادراک , برگرفته از کتاب زیبایی شناسی در معماری اثر یورگ گروتر و ترجمه دکتر جهانشاه پاکزاد و مهندس عبدالرضا همایون , انتشارات دانشگاه شهید بهشتی , داشته باشیم ...
بشر موجودی است که نمی تواند بدون ارتباطات زندگی کند .
هر فرد زنده به طور مرتب به وسیله حواس خود از محیط زندگی اش , اطلاعاتی به دست می آورد و آن ها را در مغز خود بررسی میکند , بدین ترتیب در این بحث هر آنچه که اطلاع یا پیام از خود میفرستد "فرستنده " و بشر را که دریافت کننده این اطلاع است "گیرنده" می نامیم .
انتقال پیام ممکن است از راه های مختلف انجام پذیرد یا به اصطلاح دیگر پیام ها می توانند از کانال های گوناگون منتقل شوند . بشر برای دریافت ای پیام ها از کانال های مختلف که همان " حواس " اوست , استفاده می کند .
ما در مورد اینگونه دریافت پیام ها که مستقیما از راه حواس پنجگانه صورت می گیرد , صحبت از " کانال طبیعی " می کنیم و در مقابل , انتقال خبر از وسایلی فنی ( مثلا رادیو ) را انتقال به وسیله یک " کانال مصنوعی " می نامیم .
یک فرستنده می تواند از انواع گوناگونی از پیام ها را بفرستد , مثلا :
یک ساختمان , رنگ ساختمان , جنس نما ها , بوی دود و غیره ... و هر " خبر " مجموعه از " اطلاعات " تشکیل شده است .
بشر به عنوان گیرنده , این پیام ها را از طریق حواس پنج گانه اش دریافت می کند و در مغز خود به تجزیه و تحلیل آن می پردازد . در این تجزیه و تحلیل است که عوامل اجتماعی و روانی مانند , شخصیت فردی و تجارب شخصی و غیره نقشی اساسی پیدا می کنند .
در سیستم انتقال اطلاعات و فرآیند دریافت و ارزیابی آن اغلب عوامل مزاحمی نیز وجود دارند , که مانع از عملکرد صحیح آن می شوند , ولی این عوامل مزاحم , معمولا دلایل دیگری دارند , که در ارتباط با فرستنده یا گیرنده نیستند .
سیستم دریافت و انتقال اطلاعات در انسان کاملا با سیستم انتقال اطلاعات , در وسایل فنی قابل قیاس است , تنها با این اختلاف که در مورد اول از کانال های طبیعی و در دومی از کاال های مصنوعی استفاده میگردد .
مثال :
یک فرستنده رادیو , روی طول موج های مختلف موسیقی , آگهی , اخبار و غیره ... ( انواع خبر ) را می فرستد . در کدام از این برنامه ها بر حسب انتخاب شنونده ( گیرنده ) دارای محتوای گوناگون از اطلاعات است . دستگاه گیرنده ( رادیو ) که در انسان حواس پنج گانه اوست , این اطلاعات را گرفته تبدیل می کند . حال , رعد و برق , و عوامل دیگر جوی می توانند , مزاحم این فرآیند شوند ( عوامل مزاحم )
** خبر :
وقتی که برای یک لحظه از پنجره به بیرون نگاه می کنیم , دقیقا چه چیزی اتفاق می افتد ؟
ما در این زمان کوهی از " اطلاعات " رو دربافت می کنیم . رنگ آبی روشن نمای ساختمان مقابل ما در طرف دیگر خیابان که پوسته شده و در حال ریختن است , از آن گذشته , از باران نیز خیس شده است . درختان کار خیابان که در باد تکان می خورند , در یکی از اتاق های طبقه دوم ساختمان چراغ روشن می شود و شخصی با لباس قرمز پنجره را باز می کند , در خیابان یک اتومبیل فورد مدل 1982 جلو ساختمان ترمز می زند . صدای ترمز اتومبیل شنیده می شود . بوی بهار می آید و از دوردست نیز صدای یک قطار شنیده می شود .
برای درک موضوع می بایست , این " سیل اطلاعات " را در ذهن خود مرتب سازیم . هر جز از این اطلاعات باید در محل مخصوص خودش قرار گیرد . وقتی به یک تلویزیون خراب نگاه می کنیم , تصویری می بینیم مرکب از تصاویر سیاه و سفید ... اما هیج وقت در تعداد و شکل نقاط توجهی نداریم و صرفا می گوییم که " هیچ چیز " نمی بینیم ... در واقع این پیام را درک می کنیم که دستگاه تلویزیون درست کار نمی کند .
اما تصور کنید همان برفک ها برای ما دارای ارزش بود , یا یک تصویر هرچند مات و مبهم وجود داشت , ما می گوییم چیزی می بینیم ... اما این مسئله تنها هنگامی برای ما جالب است که ما قدرت درک یا گشایش رمز آن را داشته باشیم یا به عبارت دیگر بتوانیم این اطلاعات را در ذهنمان سازمان بدهیم , در زبان تئوری اطلاعات در این مورد میگوییم که این خبر دارای بداعتی از درجه بالاست برای درک چنین اخباری احتیاج به شناخت های اختصاصی قبلی داریم تا بتوانیم رمز آن را بگشاییم
بدون داشتن این دانش فقط لرزش بی معنی نقطه ها را می بینیم و این خبر برای ما فاقد ساختار منظم است و به این دلیل نمی توانیم علائم آن را سازماندهی کنیم .
انسان برای درک حوادث محیط خود احتیاج به قواعد و قالب هایی دارد که بتوان به کمک آن بافت خبرها را به دست آورد به کمک این قواعد و قالب هاست که انسان در ذهن خویش می توانند با به هم پیوستن مقادیری از این علائم خبری طرحواره هایی تشکیل دهد که به کمک آنها محیط را بسیار آسان تر درک کند . همان طور که در پست آموزش معماری با موضوع گشتالت بررسی کردیم , انسان ها برای درک محیط پیرامون در ابتدا طبق قواعد خاص , اجزاء را در کتار هم چیدمان و کل را درک می کنند .
** خبر های فعال و خبر های غیر فعال :
مثالی که در بخش فوق عنوان شد را مرور می کنیم ...
- هنگامی که پنجره باز شد , توجه ما سریعا به اتومبیل از راه رسیده و کسی که پنجره را باز نموده جلب می شود و تمایل داریم , بیشتر در مورد آنها بدانیم ... اخبار فعال ...
- نمای ساختمان و صدای قطار که از دور دست می آید , گرچه آن را دریافت می کنیم اما توجه ما را جلب نمی کند ... اخبار غیر فعال ...
** اطلاعات معنایی و اطلاعات زیبایی شناختی :
مجدد در مثال فوق توضیح می دهیم ...
- دیدن درختان که بر اثر وزش باد برگ هایشان تکان می خورد , برای ما هیچ چیز جدید نیست ولی با این وجود از دیدن حرکت آرام برگ ها در یک نسیم ملایم لذت می بریم ... این خبر ها ارزش زیباشناختی دارد , بدین جهت این اطلاعات رو اطلاعات زیباشناختی می گویند .
- نقطه مقابل این اطلاعات , اطلاعات معنایی است , که مفهوم خبری آن ها توجه مارا جلب می کند ... چرا آن شخص پنجره را باز کرد ؟ چرا پوشش نمای آن ساختمان پوسته شده بود ؟
در تصویر زیر , دو خط نشان داده می شود که قسمتی از آن پوشانده شده است , خط مارپیچ بالایی فرمی چنان منظم دارد که مسیر آن برای ما قابل پیش بینی است و ما می توانیم قسمتی از آن را که پوشیده شده است در ذهن مان بازسازی کنیم .
اما در بخش پایین تصویر , شاهد هیچ نظمی نیستیم , به این دلیل فرم بخش پوشیده شده قابل پیش بینی نیست و در نیجه قابل بازسازی نیست .
یک پیام هرچه منظم تر باشد علائم آن قابل پیش بینی ترند , یا به عبارت دیگر بداعت آن کمتر است , پس محتوای خبری آن کمتر و به همان نسبت پرت خبری آن بیشتر است , مشابه تصویر زیر :
** فرآیند ادراک :
در ادامه , به مباحث مربوط به فرآیند ادراک با استناد به کتاب مبانی نظری و فرآیند طراحی شهری , اثر جهانشاه پاکزاد می پردازیم .
پس از دریافت اطلاعات یا پیام ها توسط اندام های گیرنده حواس انسان , اطلاعات دریافتی به وسیله اندام های حسی گیرنده در رشته های عصبی به جریان می افتد و در مراکز عصبی و مغز بررسی و تجزیه تحلیل می گردد .
این اطلاعات که به صورت علائم یا رمز های اطلاعاتی ( کد ) به مغز می رسد . " مجددا " از حالت رمز بودن بیرون آمده و تحت تاثیر محفوظات قبلی انسان , موجب ادراک آن می گردد.
** موضوع ادراک :
رفتار یا پاسخی است که همواره به دنبال اثر محرک داخلی یا خارجی ( فرستنده ) یا انسان ( گیرنده ) سر می زند .
انسان عموما به صورت گزینشی به محرک ها پاسخ می دهد و از میان همه محرک ها بخش را انتخاب و به گونه ای خاص به آن پاسخ می دهد .
بنابراین : ذهن انسان پیام ها را به کمک داده های موجود و توان بالقوه خود , اطلاعات وارده را دسته بندی می کند . زیرا ادراک تابعی است از ویژگی های فردی و معنایی ذهن همچون یادگیری های قبلی و انتظارات و حالات انگیزشی متغییر عاطفی یا شناختی و نهایتا اتخاذ تصمیم و اراده فرد ادراک کننده است .
دریافت اطلاعات از نقاط مختلف شیء توسط حرکت چشم , قبل از آنکه به ادراک خاصی منجر شود , باید به شیوه خاصی " سازمان " یابد . در غیر اینصورت ذهن با اغتشاش اطلاعاتی مواجه شده و ادراک صورت نمی پذیرد .
* در زمینه دریافت پیام های بینایی به دو نظریه روبرو هستیم ...
-- نظریه جزء بینی
-- نظریه کل بینی ( نظریه گشتالت )
در نظریه جزءبینی تصویر کلی , از راه اطلاعات جدا از هم , از جزء جزء تصویر کلی دریافت می گردد و تمامی پیام , مجموعه ای از اجزاء آن تلقی می شود .
باید عنوان کرد که نظریه جزءبینی , مبحثی است در فیزیولوژی روانی . این واقعیت که روشن ترین بخش از یک تصویر در چشم ما در قسمت بسیار کوچکی از میدان دید ما ( یعنی 2 الی 5 درجه ) قرار میگیرد تاییدی است بر درستی این نظریه .
در نظریه کل بینی ( نظریه گشتالت ) که قبلا به آن پرداخته شده است , ابتدا کل درک می گردد و سپس اجزا .
سوال : با توجه به اندوخته های تا کنون , ادراک یک شیء چگونه است ؟
افراد در وهله اول متوجه می شوند یک شیء وجود خارجی دارد و از محیط توسط زمینه آن جدا شده است .
در وهله دوم , این شبح از شیء , دارای شکل به نظر می رسد . بدین معنی که در ابتدا خط بیرونی شکل ادراک شده و سپس قسمت های داخلی آن به نظر می رسد سپس رنگ و روشنایی آن نیز پدیدار می گردد .
فرد ممکن از بعدا درباره شکل مورد نظر حدس بزند و حدس اش امکان دارد درست نباشد . لذا ممکن است , به مدت 2 الی 3 ثانیه نگاه کردن نیاز پیدا کند . تا بتواند شی را شناسایی کند .
شیء مورد نظر را شخص ممکن است لمس کند , آن را بچشد یا در دست خود وزن کند و ... تا آنرا بازشناسد .
البته این مثال برای یک شیء نا آشنا بود , ممکن است افراد با توجه به تجریه قبلی برخی مراحل را متفاوت تر تجربه کنند .
هنگامی که یک فرد یک شیء را به طور روشن میبیند , یک تصویر ذهنی از آن تشکیل می دهد که در اثر گذشت زمان و عدم رجوع به آن ناپدید می گردد و یا به صورت مبهم در می آید . تصاویر وقایع مهم تر می تواند , استثناء تا مدت ها در ذهن بماند .
این تصاویر ذهنی ممکن است صرفا بصری نباشد . افراد از صداهای آشنا , تصویر های سمعی در ذهن دارند .
سوال : ارتباط موضوعات مبانی ادراک و فرآیند ادراک با معماری چگونه است ؟
از آنجایی که در طراحی , معماری و طراحی شهری ایجاد تصاویر ذهنی بصری از اهمیت ویژه ای برخوردار است , نحوه ایجاد این دسته تصاویر ذهنی یا به عبارتی نحوه ادراک تصاویر را ( مطابق نظریه گشتالت ) در لینک ذیل مورد بررسی قرار گرفته است .
** حواس انسان :
انسان به عنوان یک گیرنده , تنها نمونه بردار بخشی از اطلاعات ارسالی فرستنده های پیرامون خود است . انسان تنها می تواند , نمونه هایی از آنچه را که واقعا وجود دارد احساس و سپس ادراک نماید .
حواس مختلف به مثابه گیرنده های اطلاعاتی به لحاظ اهمیتی که در امر احساس , ادراک , شناخت و ... امور دارند , در حقیقت " دروازه های دانش و دانایی " انسان تلقی می گردد .
ارسطو : نخستین کسی بود که حواس را تقسیم بندی کرد و آنها را به صورت پنج حس چنین بیان کرد : بینایی , شنوایی , بویایی , چشایی , لامسه ( گروتر , 22 , 1375 ) البته امروزه حواس دیگری همچون درد یا حرارت و جهت یابی نیز شناخته می شود اما به هر حال تقسیم بندی کلی پنج تایی همچنان باقی است .
** اندام حسی را می توان به دو گروه تقسیم کرد :
گیرنده های با فاصله : که در ارتباط با اشیاء دور می باشد , چشم ها , گوش ها , بینی .
گیرنده های بلا فاصله : که برای درک جهان های نزدیک به کار می رود . همانند تاثیراتی که از طریق پوست , غشای خارجی اعضا و ماهیچه ها صورت می پذیرد .
** حواس با فاصله / بینایی :
مهمترین حس از حواس پنجگانه است که در معماری و طراحی دارای نقشی ویژه است . اما از آنجا که تنها حس تاثیر گذار بر افراد نیست , به هیچ وجه آن را نمی توان معادل عکاسی از محیط دانست . قبل از بررسی نحوه دید انسان باید به بررسی حوزه های توانایی بینایی انسان پرداخت .
* میدان دید مشخص :
منظور از میدان دید مشخص , وسعتی است که می توان با صورت ثابت و چشمان ثابت دید . ( 54 درجه افقی و 37 درجه عمودی ) ( نویفرت , ص 21 )
* میدان دید :
میدان دید , عرصه ای است که با صورت ثابت و چشمان متحرک می توان در نظر داشت . ( حدود 180 درجه )
* نقطه دید :
جالب ترین بخش از میدان دید فرد نقطه دید اوست .
فرد چنان نگاه می کند که تصویر آنچه قصد دیدن اش را دارد , دقیقا در حساس ترین قسمت شبکه ایجاد می شود . این قسمت نسبتا کوچک از شبکیه که تنها زاویه ای بین 2 الی 5 درجه از میدان دید شخص را تشکیل می دهد , دقیق ترین دید را دارا می باشد .
** نحوه دید :
امواج نور که به صورت امواج مغناطیسی به چشم می رسند , به ترتیبی جمع می شوند که تصویری کوچکتر , روشن تر و واژگون نسبت به آنچه در مقابل چشم است , روی شبکیه ایجاد می گردد . در روی شبکبه سلول های حساس یا گیرنده های حسی وجود دارد که در حالت تحریک توسط نور , پالس هایی را به اعصاب منتقل می کنند . این پالس ها از طریق سیستم عصبی به مغز ارسال می گردد .
هنگام غروب , توانایی و قدرت دید در کناره های میدان دید بیشتر و در میانه نسبتا کمتر است . در حالی که در روز , وضع درست برعکس است .
تذکر : استفاده از مطالب وب سایت ستاوین ( شبکه هنر و معماری ستاوین ) فقط با ذکر منبع و لینک بلامانع است . کلیه حقوق، محتوا و طراحی سایت متعلق به وب سایت ستاوین میباشد. در غیر این صورت مراتب از طریق مراجع قانونی پیگیری خواهد شد .
دوستان و همراهان عزیز ستاوین ( شبکه هنر و معماری ستاوین ) ، با نظرات و پیشنهادات سازنده خود ما را در ارائه هر چه بهتر مطالب و اهداف مان، که همانا ارتقا جایگاه و فرهنگ معماری می باشد ، یاری کنید . منتظر دیدگاه های شما عزیزان هستیم . . .
ترجمه شده توسط تحریریه ستاوین - (علیرضا اورعی)