المان های شهری، حجمی سه بعدی و دارای فرم و بیان هنرمندانه هستند ،كه از جهات مختلف قابل نظاره هستند (بنابراین متفاوت از نقش برجسته است،كه معمولاً حداقل از یك جهت غیرقابل دیدن است و به زمینه ای متصل شده) ،موضوع آنها معمولا پیكره یك انسان، حیوان، گیاه یا شی است و جزیی از مبلمان شهری است، كه خارج از فضای بسته قرار گرفته است. كاركرد اصلی مجسمه تزئین، هویت بخشی یا انتقال پیامی به ناظران است و از مصالحی نظیر سنگ، بتن، فلز، چوب، فایبرگلاس ساخته میشود.
مهمترین وجه تمایز المان ها و مجسمههای شهری با مجسمههایی كه در فضای بسته قرار گرفتهاند ، آن است كه بینندگان مجسمههای فضای باز ،بیشتر، تواتر دیدار آنها فزونتر و تركیب ناظران آنها متنوعتر است ، بدین ترتیب افرادی كه حتی سواد خواندن و نوشتن ندارند ،بینندهی این حجمها هستند. مجسمهسازی شهری كار مشترك مجسمهسازان، طراحان منظر و مبلمان شهری، برنامهریزان و طراحان شهری است ،كه با حمایت و هدایت مدیران شهری انجام میپذیرد .هر یك از این عوامل در این فرایند نقشی را بر عهده دارند.مجسمه تنها اثر حجمی زینتبخش میادین نیست، آثار حجمی متنوعی در فضاهای شهری استفاده میشوند ،كه اگرچه گاهی تشابه نزدیكی با مفهوم مجسمه دارند ،اما دارای هویت متمایز هستند. بهرهبرداری هوشمندانه از این آثار حجمی نیز میتواند در ارتقای كیفیت فضایی شهر موثر باشد.
هنرمند Bill Pechet ،با همکاری Chris Pekar ،از شرکت Lumenpulse ،اقدام به طراحی المان Emptyful در پلازا Millennium در شهر وینیپگ،کانادا نموده است. این المان دارای ابعاد 35 فوت ارتفاع و 31 فوت عرض می باشد.
Pechet در این باره می گوید : یکی از ویژگی های المان Emptyful برای طراحی ، باریک بودن و بلند بودن ارتفاع طرح بود.ما Lumenpulse را به پروسه طراحی وارد کردیم ،تا سازه فوق را با توجه آنچه در ذهن داشتیم ،طراحی کند . بیش از 28 ال ای دی ،شرکت مذکور در سازه H شکل جانمایی و با جهت گیری به سمت بالا و تداعی فضای مه آلود و بخشی از آن به سمت پایین جهت روشن نمودن مخزن 500 لیتری آب ،طراحی شده است .
حال نگاه کوتاهی به نقش ها و كاركردهای مجسمه و المان های شهری داشته باشیم :
1. تقویت حس مكان: یكی از مهمترین كاركردهای مجسمه ایجاد حس مكان تعریف شده، القا روحیه خاص در فضا یا تقویت روحیه یك فضاست. «مكانبخشی از فضاست كه به وسیله شخص یا چیزی اشغال شده است و دارای معنایی ارزشمند است.» در صورت هماهنگی مجسمه با محیط و تقویت انسجام بصری محیط پیرامون، شهروندان احساس رضایت و آرامش بیشتری میكنند و حس مكان تقویت میشود.
2. تعریف و هویت بخشی به فضاهای شهری: «هویت یعنی محل یك محل معین حدی كه شخص میتواند یك مكان را به عنوان مكان تمایزی از سایر مكانها شناخته و یا بازشناسی كند؛ به طوری كه شخصیتی مشخص، بینظیر و یا حداقل مخصوص به خود را دارا شود». مجسمههایی كه از طراحی خلاقانه و هنرمندانهای برخوردارند میتوانند هویتبخش باشند.
3. ارتقای كیفیت و ایجاد سرزندگی فضاهای شهری: فضای خالی از هنر، جذابیت ندارد و فقدان جذابیت از كیفیت فضا میكاهد و مانع ایجاد حس سرزندگی و نشاط در فضای شهری است. مجسمه میتواند این هر دو را در صورت وجود سایر شرایط به فضا، ارزانی دهد.
4. ارتقای آگاهیهای عمومی و معرفی نمادها و ارزشهای فرهنگی: مجسمهها و توضیحات متصل به آنها میتوانند سطح دانش و آگاهیهای عمومی شهروندان در خصوص حوادث فرهنگی یا سایر زمینهها ارتقا بخشند به عنوان مثال میتوانند مردم یك منطقه را با شخصیتها یا رویدادهای تاریخی یك منطقه آشنا سازند یا نمادهای فرهنگی آن منطقه را معرفی كنند.
5. معرفی عملكرد و روحیهی میدان یا محدودهی پیرامون آن، یا تداعی عملكرد تاریخی یا فرهنگی آن: بسیاری از میادین محل وقوع حوادث تاریخی منحصر به فرد هستند، مجسمههای كه موضوع آن این رویداد تاریخی باشد تا سالها بعد از آن میتواند تداعیگر این واقعه باشد، همچنین عملكرد فعلی میدان میتواند به وسیلهی مجسمه بیان شود، مثلا نصب مجسمه كوهنورد در میدانی كه مبدأ عزیمت كوهنوردان به كوهستان است، بیانگر روحیهی ورزشی حوزهی پیرامونی میدان است.
6. تعریف مركز ثقل و نقطه تمركز میدان: مجسمه به عنوان عنصری در مركز میدان از هر دو طرف دیده و درك میشود و میتواند نمایانگر مركز میدان باشد. به همین دلیل است كه حتی در میادین خالی از خودرو نیز بسیاری از طراحان، مجسمه را در مركز ثقل میدان نصب میكردند، تا حس مركزیت را تقویت و نوعی نظم بصری به وجود آورند.
7. ایجاد یك نشانهی شهری: نشانه از عناصر اصلی سازندهی سیمای شهر است. از نظر كوین لینچ «نشانههای عواملی در تشخیص قسمتهای مختلف شهر هستند. خصوصیات نشانه باید چنان باشد كه بتوان آن را از میان عوامل بسیار بازشناخت. اگر نشانهها فرمی واضح داشته باشند، با زمینهی خود متضاد و به اطراف خود غالب و مسلط باشند؛ شناخت آنها به آسانی میسر است و احتمال بیشتری هست كه بر آنها معنایی متصور باشد. مجسمهها در بسیاری موارد به ویژه اگر اندازه آنها بزرگ باشد، میتوانند به عنوان نشانه در سطح محله، منطقه یا حتی شهر مطرح شوند.»
8. ایجاد انگیزه برای بهسازی محیط توسط شهروندان: نصب مجسمههای مطلوب در میدان و بهسازی آن موجب میشود كه ساكنان اطراف میدان انگیزهای برای كیفیت بخشی به محیط خود پیدا كنند و تلاش كنند كه محیطی متمایز به وجود آورند.
9. مكاننمایی: منظور از مكاننمایی این است كه طراح، مجسمه و پیرامون آن را به نحوی طراحی كند كه تداعیكنندهی یك فضای به خصوص مثلاً میدان جنگ، یك بیشه یا یك چراگاه باشد.
10. تناسب بخشی به نام میدان: مجسمهها در میادینی كه از سابقهی تاریخی خاصی برخوردار نیستند و نامی قراردادی برای آنها تعیین شدهاست، میتوانند به نحوی طراحی شوند كه نام میدان را در اذهان بینندگان تثبیت كنند. مثلا نمادی از لاله در «میدان لاله» چنین كاركردی دارد.
11. معرفی سبكها و سنتهای هنری: مجسمهها هنر را به میان مردم میآورند از این رو میتوانند مردم را با سبكهای هنری قدیمی یا جدید آشنا سازند و بر دانش هنری و سواد بصری آنها بیافزایند.
هر سال دهها مجسمه و اثر حجمی به وسیله شهرداریها در فضاهای شهری و به ویژه میدانهای شهرهای بزرگ و كوچك نصب میشود. این حركت در صورتی كه به خوبی هدایت شود، میتواند سهم مهمی در ارتقاء كیفیت این فضاها داشته باشد.
تذکر : استفاده از مطالب وب سایت ستاوین ( شبکه هنر و معماری ستاوین ) فقط با ذکر منبع و لینک بلامانع است . کلیه حقوق، محتوا و طراحی سایت متعلق به وب سایت ستاوین میباشد. در غیر این صورت مراتب از طریق مراجع قانونی پیگیری خواهد شد .
دوستان و همراهان عزیز ستاوین ( شبکه هنر و معماری ستاوین ) ، با نظرات و پیشنهادات سازنده خود ما را در ارائه هر چه بهتر مطالب و اهداف مان، که همانا ارتقا جایگاه و فرهنگ معماری می باشد ، یاری کنید . منتظر دیدگاه های شما عزیزان هستیم . . .
منبع: contemporist , صدای مهندس
ترجمه شده توسط تحریریه ستاوین