امروز ۲۵ شهریور سالروز تولد پدر معماری سنتی ایران است. کسی که حداکثر استفاده از امکانات بومآورد را سرلوحه فعالیت هایش قرار داده بود.
زنده یاد محمد کریم پیرنیا ملقب به "پدر معماری سنتی ایران" در سال ۱۲۹۹ در شهریزد به دنیا آمد. او شمار فراوانی از واژههای کهن و قدیمی در زمینه معماری را گردآوری کرد.
موضوع دیگری که او مورد توجه قرار داد، سبکشناسی معماری ایرانی است. این معمار، ۶ سبک در معماری ایرانی از دوران باستان تا دوران قاجار را دسته بندی کرد که عبارت از سبک پارسی، پارتی، خراسانی، رازی، آذری، اصفهانی است.
احیای سر در باغ فین، تعمیر مسجد جامع ورامین، مرمت سر در شاه عبدالعظیم، احیای "مسجد کبود" تبریز و "باغ دولت آباد" یزد، بازسازی مسجد فهرج و ایوان "سید رکنالدین" یزد از جمله کارهایی است که در کارنامه پربار پیرنیا میتوان به آن اشاره کرد.
مجموعه فعالیتهای پیرنیا از ۱۳۲۴ تا ۱۳۶۰ ش در دو محور مشخص به انجام رسید؛ نخست، طراحی و ساختمان سازی و دیگر، تحقیق جدی در زمینة معماری سنتی و شیوههای مرمت و نگهداری بناهای اسلامی ایران و اقدامات عملی در این زمینه که مهمترین و ارزشمندترین بخش فعالیتهای وی را تشکیل میداد و حاصل آن دهها مقاله تحقیقی مختلف درباره معماری ایران و هنرهای وابسته به آن و نیز مرمت صدها ساختمان و بنای قدیمی است. همچنین، وی از ۱۳۴۴ شمسی به بعد، همراه با وظایف و مسئولیتهای دولتی، به تدریس معماری سنتی ایران با تحلیلهای علمی در دانشکدة هنرهای زیبای دانشگاه تهران و دانشکدههای معماری دانشگاههای ملی (شهید بهشتی)، فارابی، علم و صنعت، پردیس اصفهان و دیگر مؤسسات معماری اشتغال داشت که تربیت گروه زیادی از مهندسان و معماران آشنا به معماری سنتی و اصیل ایران، حاصل آن است. آشنایی پیرنیا با معماری سنتی ایران در تمامی ابعاد آن اعم از مصالح، سازه و شیوههای ساخت و ساز بنا و برپایی شهرها و روستاها او را در زمره استادان برجسته و منحصر به فرد معماری سنتی ایران و یکی از پایه گذاران مرمت و احیای آثار تاریخی کشور طی نیم قرن اخیر قرار داد، آنچنانکه به دریافت لوح افتخار از سوی سازمان میراث فرهنگی کشور، عضویت افتخاری در فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران و کسب دکترای افتخاری از دانشگاه تهران (۱۳۷۳ ش) نائل آمد.
افزون بر معماری، که حوزة تخصصی پیرنیا محسوب میشد، او در ادبیات، نقاشی، خوشنویسی و موسیقی نیز دستی داشت و نظریه معروفش دربارة "چهار اصل مشترک هنرهای ایرانی ـ اسلامی" نیز از همین آشنایی با دنیای متنوع فرهنگ و هنر ایرانی ـ اسلامی، نشأت میگرفت. وی همچنین به زبانهای عربی و عبری احاطه داشت، زبان فارسی پهلوی را بخوبی میدانست و با خط میخی نیز آشنا بود.
نظریات نوین پیرنیا در معماری ایرانی ـ اسلامی و تحقیقات گستردة پیرنیا در خصوص معماری ایرانی، بویژه معماری ایرانی ـ اسلامی، به طرح نظریات نوینی دربارة معماری ایرانی انجامید که جملگی در تألیفات متعدد وی منعکس است. "اصول چهارگانه هنرهای ایرانی ـ اسلامی" از جمله معروفترین نظریات اوست که به زعم وی ملاک "اسلامی" بودن هنر به شمار میرود. این چهار اصل که پیرنیا، به تبع تخصص خود، کاربرد آنها را بیشتر در بخش معماری مورد توجه قرار داده است، عبارت از؛ مردم واری یا مردم داری که همان رعایت مقیاسهای انسانی به شکل مطلوب و براساس رفع نیازهای انسانی است؛ خودبسندگی، به مفهوم حداکثر استفاده از امکانات در دسترس و مصالح "بوم آورد" (برای نمونه مسجد بسیار کهن "فَهْرَج" در استان یزد)؛ پرهیز از بیهودگی، به معنای دوری از افزودههای غیرضروری (به زعم وی، در معماری اسلامی، حتی مواد و مصالح تزیینی نیز با هدف تزیین مورد استفاده قرار نگرفته است)؛ درونگرایی که بیش از سه اصل دیگر، تأثیرات مذهب را نمایان میسازد. به گفته وی، "درون گرایی و کشش معماران ایرانی به سوی حیاطها و پادیاوها (جایگاه شستشو) و گودال، باغچهها و هشتیها و کلاه فرنگیها که شبستانها و نهانخانههای عشرت را گرداگرد خود گرفته و محیطهای دلکش و خودمانی به وجود آورده، از دیرباز جزو منطق معماری ایران بوده است". "باغها نیز از همین امر تبعیت کرده و معمولاً دورتادور آن با دیوار محصور بوده است".
چهار اصل فوق را، اصل دیگری تکمیل میکند که به زعم پیرنیا، مختص معماری ایرانی ـ اسلامی است. این اصل که وی آن را "نیارش و پیمون" مینامید، معمار ایرانی را در هر سه مرحله اساسی معماری یعنی طرح و محاسبه و اجرا، به بهترین نحو یاری میکرد. نیارش به معنای عوامل نگهدارنده بنا، عبارت است از "مجموعة امور محاسباتی و استاتیکی به انضمام مصالح شناسی و استفاده از مناسبترین و کمترین مصالح". پیمون، ضوابطی است که به منظور تعیین و حفظ تناسب بین اجزای بنا رعایت میشد. "پیروی از پیمون، هرگونه نگرانی معمار را درباره نازیبایی یا نااستواری ساختمان از میان میبرده است".
"سبک شناسی معماری ایران"، دیگر نوآوری پیرنیا برای بازشناسی هویت معماری ایرانی است. وی بر آن بود که انتساب نامهایی چون مغولی و تیموری و قراقوینلو به سبکهای مختلف معماری ایرانی، تفکیک بناهای ساخته شده به یک سبک در ادوار مختلف تاریخی را دشوار میسازد و رفع چنین مشکلی در گرو تعیین نامهای منطقی و مناسبی است که شناخت سبک شناسی معماری ایرانی را بسهولت میسر سازد. ازینرو، وی به پیروی از سبک شناسی شعر فارسی، سبکهای معماری ایرانی ـ اسلامی را از طریق انتساب به زادگاه آنها، به چهار دستة خراسانی، رازی، آذری و اصفهانی تقسیم کرده است.
توجه به اصول شهرسازی ایرانی، بویژه دو اصل "رون" (توجه به جهت) و "پنام" (عایق، آفتابگیر) و نظریاتی درباره "ارمغانهای ایران به جهان معماری" از دیگر نوآوریهای پیرنیا در زمینه پژوهش در خصوص معماری ایرانی ـ اسلامی به شمار میرود. به گفته وی، گنبد، زاده نبوغ ایرانی و انتقال آن به مغرب زمین موجب تحول چشمگیری در معماری آن سامان بوده است. "پادیاو"، دیگر عنصری است که به زعم پیرنیا، از "ارمغانهای ایران به جهان معماری" است.
توجه به همبستگی میان معماری اصیل ایرانی با ردیفهای موسیقی دستگاهی، از دیگر نکته سنجیهای پیرنیا به شمار میرود. میدان نقش جهان اصفهان، از جمله مواردی بود که وی در این خصوص بدان مثال میزد. این نظریه گویای همان اصول مشترک چهارگانه ای است که به زعم پیرنیا، هنرهای ایرانی ـ اسلامی واجد آن است و هنرمندان ایرانی، بیش از سایر هنرمندان مسلمان، مقیّد به رعایت آن بودهاند.
تأکید پیرنیا بر ضرورت وجود "روح اسلامی" در هنرهای اسلامی و بویژه معماری، به حدّی بود که پیشنهاد استنباط آیات و احادیث مرتبط با معماری را (توسط علمای دین)، به منظور جلوگیری از بیهوده کاری، مطرح کرده بود و خود بر آن بود که آیات و احادیث اسلامی، در طی قرون متمادی، بر شکل گیری هنرهای اسلامی اثر بسیاری نهاده. او همواره بر ضرورت تلاش جدی برای رفع انقطاع در معماری اصیل و سنتی ایران، که از اواسط دوران قاجار به این سو گریبانگیر آن شده بود و نقاشی و ادبیات و موسیقی را هم دربر میگرفت، تأکید میورزید. قابل استفاده و روشمند و روزآمد کردن شیوههای معماری کهن و تبدیل آن به درسهای علمی و نظری برای ارائه به دانش آموختگان جدید، گردآوری و ثبت نزدیک به هیجده هزار واژه و اصطلاح اصیل فارسی دربارة معماری سنتی و بومی ایران و بعضاً جایگزینی آنها به جای واژههای بیگانه در دانش معماری امروز (همچون بوم آورد، نکینر، افریز، پیمون، پنام، نیارش، آمود)، حفظ و احیای بسیاری از شیوههای ترسیم و اجرا و آماده سازی بنا و تلاش برای معرفی هنر اسلامی بویژه مکتب هنری ایرانی ـ اسلامی، از دیگر خدمات ارزشمند پیرنیا بود.
علاوه بر معماری که حوزه تخصصی پیرنیا محسوب میشد، او در ادبیات، نقاشی، خوشنویسی و موسیقی نیز دستی داشت و نظریه معروفش درباره "چهار اصل مشترک هنرهای ایرانی ـ اسلامی" نیز از همین آشنایی با دنیای متنوع فرهنگ و هنر ایرانی ـ اسلامی، نشأت میگرفت.
پیرنیا سرانجام ۹ شهریور ۱۳۷۶ پس از یک دوره بیماری طولانی درگذشت و در دانشکده معماری دانشگاه یزد به خاک سپرده شد.
تذکر : استفاده از مطالب وب سایت ستاوین ( شبکه هنر و معماری ستاوین ) فقط با ذکر منبع و لینک بلامانع است . کلیه حقوق، محتوا و طراحی سایت متعلق به وب سایت ستاوین میباشد. در غیر این صورت مراتب از طریق مراجع قانونی پیگیری خواهد شد .
دوستان و همراهان عزیز ستاوین ( شبکه هنر و معماری ستاوین ) ، با نظرات و پیشنهادات سازنده خود ما را در ارائه هر چه بهتر مطالب و اهداف مان، که همانا ارتقا جایگاه و فرهنگ معماری می باشد ، یاری کنید . منتظر دیدگاه های شما عزیزان هستیم . . .
منبع: هنرآنلاین
گردآوری شده توسط تحریریه ستاوین